درباره امام عصر(عج)
اولین بیعت کننده با امام زمان کیست؟!
اولين مسئله اي كه پس از اعلام ظهور حضرت قائم(عج) به وجود خواهد آمد مسئله بيعت با ايشان است واين سوال به ذهن متبادر مي شود كه چه كسي اولين بار با ايشان بيعت خواهد كرد. از روایات رسيده از جانب معصومين(ع) چنین استفاده می شود كه اوّلین كسی با حضرت مهدی(عج) بیعت كرده و به دست مبارك آن جناب بوسه می زند، حضرت جبرئیل امین فرشته مقرّب الهی است.
مفضّل بن عمر از امام صادق(ع) روایت كرده كه فرمود: آنگاه كه خداوند به حضرت قائم اجازه خروج دهد، آن حضرت به منبر رود، پس مردم را به سوی خویش دعوت كند و به خداوند سوگندشان دهد و به حق خویش آنها را بخواند و به این كه بین ایشان و روش رسول خدا(ص) رفتار كند و به كردار آن حضرت عمل كند.
آنگاه خداوند جبرئیل را می فرستد كه نزد او بیاید، جبرئیل در حجر اسماعیل نزد آن حضرت می آید و می گوید: به چه چیز مردم را می خوانی؟ حضرت قائم(ع) دعوت خود را به او خبر دهد. جبرئیل می گوید: من نخستین كسی هستم كه با تو بیعت می نمایم، دست خویش را برای بیعت باز كن، پس دست به دست آن حضرت گذارد و متجاوز از سیصد و ده مرد نزد او بیایند و با او بیعت نمایند و در مكه می ماند تا یارانش به ده هزار نفر برسد، سپس از آنجا به مدینه رهسپار گردد.(1)
همچنين نقل شده است كه حضرت قائم(عج) پشت به حرم(خانه كعبه) می دهد و دست خود را دراز می كند مثل دست موسی … آنگاه می فرمایند: این دست خداست و از جانب خداست و به امر خدا كشیده شد و این آیه را تلاوت می كند :"ان الذین یبایعونك انما یبایعون الله یدالله فوق ایدیهم، فمن نكث فانما ینكث علی نفسه …". پس اول كسی كه دست آن حضرت را می بوسد جبرئیل است و با آن جناب بیعت می نماید و پشت سر او فرشتگان و نجبای جنّ و نقیبان آن حضرت بیعت می كنند. (2)
منابع:
1-مهدی موعود، ترجمه و نگارش علی دوانی، ص1154
2-اسرار العقائد، ج 2، ص 100 به نقل از كتاب “یكصد پرسش و پاسخ پیرامون امام زمان(عج)"، از علیرضا رجالی تهرانی، انتشارات نبوت
برگرفته ازسایت منتظران منجی (عج)
آسیب شناسی مهدویت
برداشت نادرست از انتظار
از آسیبهاى مهم در فرهنگ مهدویت، تفسیرها و برداشتهاى نادرست از موضوعات و مصاديق آن است. تحلیل نادرست و ناقص از روایات به دریافت غیر صحیح و منحرف نمودن اعتقادات عملي افراد و جامعه منتظر مىانجامد. در حال حاضر دو تفكر و نگرش كلي در جامعه شيعه نسبت به اُمور آخرالزماني و مقوله هاي مربوط به مهدويت وجود دارد.
الف- يك تفكر معتقد است كه هر حكومتي را به هر شكل، باطل و برخلاف اسلام است و ميگويد: هر اقدامي براي تشكيل حكومت در زمان غيبت، خلاف شرع و مخالف نصوص و روايات معتبر است به اين استدلال كه در روايات آمده است:« هر عَلَم و پرچمي قبل از ظهور قائم(عليه السلام) باطل است ».
1- اين تفكر انتظار فرج را در دعا براي فرج، اَمر به معروف و نهي از منكرهاي جزئي منحصر دانسته و بيشتر از آن، وظيفهائي براي خويش قائل نيستند.
2- در مواردي حتي امر به معروف و نهي از منكرهاي جزئي را نيز برنميتابند. چون معتقدند در دوران غيبت، كاري از آنها برنميآيد و جُز انكار قلبي يك گناه، تكليفي به عهده ندارند.
3- سقوط جامعه و حركت آن به سمت قهقراء را حتمي دانسته و معتقد هستند كه بايد مترصد و مراقب خود و خانواده خويش باشند. به همين دليل به آنان اتهام زده ميشود كه « اين تفكر، انتظار را چنين تفسير ميكند: نه تنها نبايد جلوي مفاسد و گناهان را گرفت، بلكه بايستي به آنها دامن زد تا زمينه ظهور حضرت حجّت هر چه بيشتر فراهم گردد ».
ب- تفكر و انديشه ديگر كه نظام سياسي حاكم بر ايران، آن را نمايندگي مينمايد، ميگويد: قيام حضرت صاحب الزمان(عج الله تعالي فرجه الشريف) زمينه سازي و آمادگي ميطلبد. پس ما بايد با تشكيل يك دولت و حكومت قوي و مقتدر، با آموزشهاي ديني و علمي، نسلي منتظِر و كوشا را تربيت نمائيم كه زمينه را براي ظهور حضرت امام زمان(عليه السلام)، آماده نمايد.
الف- پيامدها:
هر گونه اشتباه و انحراف در موضوع انتظار و مهدويت، باعث ايجاد گسست و پراكندگي، عداوت و دشمني در بين شيعيان و حتّي تأخير در امر ظهور و فَرَج حضر امام زمان(عجل الله تعالي فرجه الشريف) ميگردد.
آن حضرت(عليه السلام) به عنوان تذكر و هشدار نسبت به اين موضوع، خطاب به جناب شيخ مفيد(رحمه الله عليه) فرمودند: « وَ لَوْ اَنَّ اَشْياعَنَا وَفَّقَهُمُ اللهُ لِطَاعَتِهِ عَلَي اجْتِمَاعٍ مِنَ الْقُلُوبِ فِي الْوَفَاءِ بِالْعَهدِ عَلَيْهِمْ لَمَا تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْيُمْنُ بِلِقَائِنَا وَ لَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعَادَةُ بِمُشَاهِدَتِنَا… اگر شیعیان ما که خداوند ایشان را به اطاعت خویش موفق بدارد، در وفاي به عهد و پيماني كه دارند، همدل ميشدند، هرگز سعادت ديدار ما از ايشان به تاخير نميافتاد و زودتر نصيب آنان ميگشت»*1
پيش از طرح منشأ و علل چنين ديدگاههايي، لازم است به برخي از پيامدهاي اين نظرياتي كه با روح مهدويت و انتظار براي ظهور و قيام موعود و برپائي حكومت اهل بيت رسول اكرم(صلي الله عليه و آله) ناسازكار است، اشاره شود.
1- قانع بودن به وضع موجود جامعه شيعه و عدم اهتمام براي تحقق دولت آل رسول الله(صلي الله عليه و آله).
2- عقب ماندگي ديني و انحراف در اعتقاد عملي افراد.
3- تسلّط بيگانگان و زبوني در مقابل آنها به علت تعاملات سياسي و اقتصادي كه مبتني بر قوانين جاري بينالمللي ميباشد كه توسط كشورهاي دارالكفر پايه گذاري شده است.
4- نااميدي و پذيرش شكست در حوزه فرد و اجتماع.
5- ناتواني دولت و نابساماني اُمور كشور در برپائي عدالت حتي به شكل صوري، كه منجر به ايجاد شبهه در دولت مهدوي ميگردد.
6- فراگير شدن ستم با توجيه ديني و حكومتي(نگاهي داشته باشيم به حكومت كليسا در دوران قرون وسطي در اروپا، كه حكومت دين بدون زعامت يك فرمانرواي معصوم چه بلائي بر سَر مردو و دين مسيحيت آورد.)
7- همراهي و مددجوئي از دشمنان اهل بيت رسول الله (صلي الله عليه و آله).
8- قبول ذلّت و بدبختي در حوزه فرد و اجتماع.
9- مشكلتر ساختن حركت و قيام امام زمان(عليه السلام) چرا كه هر چه فساد و تباهي بيشتر شود، كار امام(عليه السلام) در مبارزه سختتر و طولاني ميگردد.
10- تعطيلي محتواي بسياري از آيات و روايات مانند: امر به معروف و نهي از منكر.
ب- خاستگاه و منشأ برداشتهاي انحرافي عبارت است از:
1- كوته فكري و عدم بصيرت كافي نسبت به دين.
2- تمايل به انحرافات اخلاقي و ايماني و اقتصادي در سطح وسيع كه براي رسيدن به آن، نياز به اعمال قدرت اجرائي ميباشد.
3- جاه طلبي و قدرت طلبي در لباس دين.
4- توهم اينكه غير از امام زمان(عليه السلام) كس ديگري نيز ميتواند همه فسادها و تباهيها را به صورت كامل برچيند و تمامي خيرها و صلاحها را در همه ابعاد و زمنيهها حاكم سازد.
5- هدف، وسيله را توجيه ميكند: « الغايات تبرّر المبادي؛ هدفها، وسيلههاي نامشروع را مشروعيت ميبخشد.» پس بهترين راه براي رسيدن به قدرت و حكومت، استفاده ابزاري از دين ميباشد.
ج- مبارزه و درمان:
1- علم و بصيرت در ديني، در مقابل كج انديشيها و برداشتهاي غلط.
2- تقوا در مقابل هوي و هوس.
3- علم و بصيرت در حوزه اخلاق و اجتماع براي تشخيص مصاديق انتظار و وظايف منتظران.
4- تبيين و روشنگري انديشمندان و علماء در حوزه مسائل ديني انتظار.
5- پيروي از علماي راستين كه مصداق نايبان عام امام زمان(عليه السلام) هستند.
6- به حاشيه راندن تفكرات به ظاهر مدرن، اما در باطن برخاسته از علوم بشري و الحادي يونان باستان، مثل فلسفه و تصوف كه به نام حكمت و عرفان به مردم معرفي ميشود.
پينوشت:
*1- بحارالانوار، جلد 53، صفحه 177
منبع
موضوعات مرتبط: آسیب شناسی مهدویت
حدیث روز
حدیث روز
شهادت امام صادق (ع) رابه محضر امام زمان (عج) وبه وبلاگی های عزیز تسلیت عرض می کنیم
آسیب شناسی مهدویت
در مجموع، علل ادعاى دروغين مهدويت را مىشود در چهار عنوان بيان كرد:
الف) سوء استفاده از شرايط به وجود آمده در عصر خفقان؛
مردمى كه تحت فشار حكومتى ظالم بودهاند، به مجرّد نغمهاى با عنوان مهدويت، با آن همساز شده و بدون تحقيق، شتابان مىپذيرفتند. در اين صورت، مدعى مهدويت، با استفاده ابزارى از نياز مردم، پى اهداف دنيوى خود حركت مىكند.
ب) كسب پيروزى بر دشمنان؛
گروهى هم با سعى و تلاش و ايجاد اميد به پيروزى در پيروان خود و تقويت روحيه آنان و تكيه بر رواياتى كه مىگويد: مهدى جهان را از عدل و داد پر مىكند، مدعى اين مقام مهم مىشدند.
ج) كسب منافع مادى؛
عدهاى با ادعاى مهدويت، در پى جمعآورى اموال مسلمين از بيتالمال بودند.
د) پشتيبانى برخى قدرتها از چنين ادعاهايى؛
حكومتها مدعى مىشدند كه او مهدى است؛ آن وقت مهدى دروغين را مىكشتند و اعلام مىكردند كه مهدى از بين رفته و رفع نگرانى شده و ديگر خطرى حكومت را تهديد نمىكند.(10)
پي نوشت ها :
1. اصول مذهبالشيعة الامامية الاثنى عشرية عرضٌ و نقدٌ، دكتر قفارى، انتشارات دارالرضا، سه جلدى، جلد 2، ص 1123 - 999.
2. تاريخ عصر غيبت، مسعود پور سيد آقايى و ديگران، ص 406، چاپ اول، 1379، انتشارات حضور، قم.
3. او خواهد آمد، علىاكبر مهدىپور، ص 139، ويرايش دوم، چاپ دهم، پاييز 1379، انتشارات رسالت.
4. سيماى مهدى موعود(عج) در آيينه شعر فارسى، استاد محمدعلى مجاهدى، ص 256، چاپ اول، انتشارات جمكران، زمستان 1380.
5. اين روايات در كتاب منتخب الأثر فى الامام الثانى عشر، تأليف آيتا… لطفا… صافى گلپايگانى، فصل اول، باب 4، ص 97، تحت عنوان «الائمة اثنا عشر اولهم على(ع) و آخرهم المهدى(ع)» و باب 5، ص 103، تحت عنوان «والائمة اثناعشر و آخرهم مهدى» آمده است. (انتشارات معصوميه، چاپ دوم، 1421 ق).
6. در انتظار ققنوس، سيدثامر العميدى، ترجمه و تحقيق مهدى علىزاده، ص 216، انتشارات مؤسسه امام خمينى(ره)، چاپ اول، زمستان 1379.
7. همان.
8. همان.
9. مهدى منتظر در انديشه اسلامى، سيد ثامر العميدى، ترجمه محمدباقر محبوب القلوب ص 331، چاپ دهم 1380 پائيز، انتشارات جمكران.
10. غاليان، نعمتا… صفرى فروشانى، ص 227-226 (با كمى تغيير)، انتشارات بنياد پژوهشهاى اسلامى، آستان قدس رضوى، چاپ اول، 1378.
منبع: مجله انتظار، شماره 8
منتظر مباحث بعدی ما باشید
ده نکته تربیتی
1-هدیه را اول به دختر بدهید. 2- با طفل خود بازی کودکانه بکنید. 3- اطفال را بخاطر گریه هاشان نزنید زیرا تا مدتی گریه شهادت به وحدانیت خداوند، شهادت به نبی اکرم و دعا برای والدین است. 4- فرزندان خود را ببوسید. پس همانا برای هر بوسیدن درجه ای در بهشت است. 5- با سلام کردن به فرزندتان به او شخصیت دهید. 6- کودک را در کارهای کودکانه خود تمسخر نکنید. کارهایش را احمقانه نخوانید. 7- فرزند را زیاد امر و نهی نکنید تا جرات پیدا کند و در بزرگسالی نافرمان شود. 8- به فرزندان خود شخصیت دهید. 9- به وعده خود وفا کنید. 10- برای تربیت جنسی کودکان، پدر و مادر باید نخست به فرزندان بیاموزند که سرزده وارد اتاق نشوند و اجازه بگیرند. در این راستا مادران دقت کنند هنگام نظافت بچه ها و نوزادان، کودکی دیگر بخصوص همجنس نظاره گر نباشد. از زمان خردسالی با اندام تناسلی و ران ها و سینه های طفل بازی نکنید. نباید فرزندان را در محیط های خلوت، تنها با دیگری خصوصا خواهر و برادر آزاد گذاشت. دختر 6 ساله را مرد نامحرم بر دامن ننشاند و نبوسد. نباید اندام دختر بچه ها در برابر دیگران عریان باشد. در کودکان عشق و علاقه به نماز را ایجاد کنیم. در سنین بالاتر از بلوغ و نشانه هایش دختر و پسر را آگاه کنیم. منتظر مباحث بعدی ما باشید
درمحضر امام باقر (ع)
ادامه مباحث آسیب شناسی مهدویت
انگيزههاى مدعيان:
اصولاً اعتقاد به ابر مرد نجات دهنده بشر، عقيدهاى ديرين است. ملتهاى مظلوم و اقوام ستمديده، كه توان انتقامجويى و تلافى مظالم ستمكاران را نداشتند، در ضمير ناخود آگاه خود، همواره يك رهاننده و نجات دهنده را مىجستند؛ تا روزى به پاخيزد و ظالمان و بيدادگران را از ميان بردارد و جهان را پر از عدل و داد كند.
هر قوم و ملتى كه بيشتر تحت فشار ظلم و ستم قرار گيرد، عقيده به مهدى و نجات دهنده در وى راسختر مىگردد.
كسانى كه با اين انگيزه ادعاى مهدويت نمودهاند، شايد قصد سوئى هم نداشتهاند؛ بلكه مىخواستند به اين وسيله از ستمكاران انتقام گيرند و اوضاع ملت خويش را اصلاح نمايند.
مشكل اين گروه اين است كه صبر و تحمل ندارند، تا مهدى حقيقى ظهور كند؛ از اين رو دنبال منجى مىگردند و عدهاى هم از اين مسئله استفاده مىكنند و با كمك ديگران، براى رسيدن به هدف خود، مدعى مهدويت مىشوند؛ مثل گروهها و فرقههايى كه در شمال آفريقا به وجود آمدند؛ كه به تفصيل هر كدام را معرفى خواهيم كرد.
گاهى برخى از عوام هم از روى دشمنى، به رويارويى اسلام برخواسته و با ايجاد هرج و مرج و سوء استفاده از اوضاع پريشان، تكيه بر كرسى رياست زدهاند. اينان گاهى آلت دست استعمارگران خارجى و عامل اجراى اهداف شوم آنها مىشوند و ضمن خوش خدمتى به آنها، خودشان هم با جمع كردن مريدانى، با اعتقادات خاص، مدعى مهدويت و الوهيت مىشوند؛ مانند بابيه، بهائيه و قاديانيه. اين گروه با سياست گام به گام، ابتدا ادعاى بابيت از ناحيه مهدى حقيقى كرده و بعد از اين كه مريدانى به دست آوردهاند، ادعاى مهدويت را مطرح و گسترش دادهاند.
برخى به هواى رياست، از طريق سوء استفاده از احاديث مربوط به مهدى موعود(عج) و تحريف آنها و فريب دادن افراد ساده لوح، مدعى مهدويت و مقام امامت شده و از جهل عوام و نادانى مردم ظاهربين و بىبصيرت، براى جاهطلبى و دنياپرستى خود و رسيدن به هدف عادى و دنيوى خود، از عقايد پاك و بىآلايش مردم بهرهبردارى نمودهاند و باعث تفرقه، جدايى و انحراف مردم از اسلام شدهاند، مانند فرقه كيسانيه.
گروهى هم كه درست مطالب مهدويت براى آنها هضم نشده، به سوى عدهايى مىرفتند كه حتى خودشان هم ادعاى مهدويت نداشتهاند و از اين ادعا بيزارى مىجستند؛ ولى با همه اين اوصاف، گروهى از روى نادانى، به خاطر شدت گرفتارى يا با انگيزه غلو و شايد هم با عجله، مىگفتند او امام مهدى مىباشد؛ مثل فرقه سبائيه و برخى فرقههاى ديگر، كه هر امام شيعى، در زندگى يا مرگ، از نظر يكى از فرقههاى شيعى مهدى تلقى گرديد و در مورد مرگ او گفتهاند كه دوباره باز خواهد گشت.
منتظر مباحث یعدی ما باشید
خودتان قضاوت کنید...
تلنگر...
داستان پند آموز حکمت الهی...
در روزگاری کهن پیرمرد روستا زاده ای بود که یک پسر و یک اسب داشت :
روزی اسب پیرمرد فرار کرد و همه همسایگان برای دلداری به خانه اش آمدند و گفتند!
عجب شانس بدی آوردی که اسب فرار کرد! :
روستا زاده پیر در جواب گفت:
از کجا می دانید که این از خوش شانسی من بوده یا بد شانسی ام ؟
و همسایه ها با تعجب گفتند ؟ خب معلومه که این از بد شانسی است.
هنوز یک هفته از این ماجرا نگذشته بود که اسب پیرمرد به همراه بیست اسب وحشی به خانه برگشت.
این بار همسایه ها برای تبریک نزد پیرمرد آمدند : عجب اقبال بلندی داشتی که اسبت همراه بیست اسب دیگر به خانه برگشت.
پیرمرد بار دیگر گفت : از کجا میدانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟
فردای آنروز پسر پیرمرد حین سواری در میان اسبهای وحشی زمین خورد و پایش شکست.
همسایه ها بار دیگر آمدند :
عجب شانس بدی…
کشاورز پیر گفت : از کجا میدانید که از خوش شانسی من بوده یا از بدشانسی ام ؟
چند تا از همسایه ها با عصبانیت گفتند : خوب معلومه که از بد شانسی تو بوده پیرمرد کودن!!!
چند روز بعد نیروهای دولتی برای سربازگیری از راه رسیدن و تمام جوانان سالم را برای جنگ در
سرزمین دور دستی با خود بردند . پسر کشاورز پیر بخاطر پای شکسته اش از اعزام معاف شد.
همسایه ها برای تبریک به خانه پیرمرد آمدند :
عجب شانسی آوردی که پسرت معاف شد و کشاورز پیر گفت:((از کجا میدانید که ….؟))
نتیجه گیری :
همیشه زمان ثابت می کند که بسیاری از رویدادها را که بدبیاری و مسائل لاینحل زندگی خود می پنداشته ایم صلاح و خیرمان بوده و آن مسائل ، نعمات و فرصتهای بوده که زندگی به ما اهدا کرده است!
خداوند حکیم در قرآن کریم سوره بقره می فرماید :
عَسی أَن تَکرَهوُا شَیئاً وَ هُوَ خَیرٌ لَکُم وَ عَسی أَن تُحِبّوُا شَیئاً وَ هُوَ شَرٌّ لَکُم وَاللهُ یَعلَمُ وَ أَنتُم لا تَعلَموُنَ
چه بسا چیزی را شما دوست ندارید و درحقیقت خیرشما در آن بوده و چه بسا چیزی را دوست دارید و در واقع برای شما شر است! خداوند داناست و شما نمیدانید…
سخن روز:
کارینا: به یاد داشته باش دست نیافتن به آنچه می خواهی گاهی از اقبال بیدار تو سرچشمه میگیرد!!
در محضر امام حسن(ع)
آرزوی جبرئیل
بخش چهارم تربیت جنسی
حق کودک در مقابل سوالات:
کودک حق دارد بداند اگر روزی پشت ویترین کتابفروشی، کتابی درباره شیوههای تربیت جنسی کودکان ببینید، آن را میخرید؟ اگر تلویزیون را روشن کنید و برنامه ای درباره راه های تربیت جنسی کودکان روی آنتن باشد تماشایش می کنید؟ اگر پیچ رادیو را بپیچانید و در گفتگویی به این مقوله اشاره شود، می شنویدش؟ اگر همه جواب های شما به پرسش های ما، «نه» بوده است دست کم این گزارش را درباره تربیت جنسی کودکان پیش دبستانی بخوانید، چون آمارها نشان می دهد ۵۰ درصد طلاق ها مستقیم یا غیر مستقیم به مشکلات جنسی زوج ها مربوط می شوند و بیشتر این زوج ها کسانی هستند که از تربیت صحیح جنسی در خردسالی بی بهره مانده اند. تربیت جنسی هم مانند تربیت عقلانی، سیاسی، اجتماعی و… یکی از انواع تربیت است و شامل همه آگاهی ها و آموزش هایی می شود که هر یک از ما باید آنها را از دوران اولیه زندگی، در جهت رشدی متناسب و متعادل غریزه جنسی فرا گیریم و غفلت درباره آن عواقبی ناخوشایند را در بزرگسالی برجای خواهد گذاشت که از آن جمله می توان به اختلالات جنسی، زندگی مشترک ناموفق و حتی گرایش به بزه اشاره کرد. اما با وجود اهمیت تربیت جنسی در دوران خردسالی، این مقوله در هر خانواده ای جزو مرزهای ممنوع گفتگو محسوب می شود و کودکان به محض رسیدن به نوجوانی آن را به شیوه ای نادرست از همسالان خود یا مراجعی مانند سایت های غیراخلاقی و… فرا می گیرند. تربیت جنسی در سنین پیش دبستانی، دبستان، نوجوانی و بلوغ کاملاً با هم متفاوت است و والدین باید دقت کنند که راه کارهای ارائه شده در این گفتگو صرفا برای تربیت جنسی کودکان در سنین پیش دبستانی کاربرد دارد و ممکن است برخی از قید و شرط های آن برای دیگر گروه های سنی متفاوت باشد. چرا اینجوری می کنی بچه؟! دکتر محسن فرمهینی فرهانی دکترای علوم تربیتی و استاد دانشگاه، در گفتگو تربیت جنسی را در این سن به ۵ بخش شامل کنترل عادت های جنسی، ارائه پاسخ های متناسب و درخور کودکان در مواجهه با پرسش های جنسی، کمک به تکمیل و شکل گیری هویت جنسی، پیشگیری از بیداری زودرس جنسی و رعایت بهداشت جنسی تقسیم می کند و درباره نخستین بخش که مربوط به کنترل عادت های جنسی کودکان است، توضیح می دهد: والدین باید عادت های صحیح جنسی را به کودکان بیاموزند و از ایجاد عادت های نادرست جلوگیری کنند. او در این باره به ذکر چند مثال می پردازد و می گوید: کودکان در سنین ۳ تا ۴ سالگی تمایل دارند بدنشان را بپوشانند و اگر والدین این احساس را درک کنند می توانند از آن برای آموزش به کودکان در پوشاندن بخش هایی از اندامشان استفاده کنند. این عضو گروه خانواده و سلامت جنسی دانشگاه شاهد، از دیگر مثال های کنترل عادات جنسی به برخورد مناسب با کودکانی که خودشان را به اشیاء اطراف می کشند یا اندام تناسلی شان را لمس می کنند می پردازد و می گوید: باید جلوی این حرکت ها را در کودکان بگیرید چون زمینه ساز رفتارهای نامناسب بعدی خواهند شد. تو از آسمون افتادی فینگیلی! پاسخهای درخور و شایسته به سوالات جنسی کودکان در تربیت جنسی آنها نقشی به سزا دارد. وقتی شما در پاسخ به کودکتان که می پرسد: «از کجا آمده ام؟» می گویید: «من تو را از فروشگاه خریدم» یا «تو از آسمان افتادی»، وقتی او به شما می گوید: «این نوزاد چه طور به دنیا آمده؟» و شما می گویید: «توی کوچه پیدایش کرده ایم» وقتی او از شما می پرسد: «فرق دختر و پسر چیست؟» و شما او را تنبیه کنید، انتظار نداشته باشید او در بزرگسالی عاقل و منطقی و واقع بین باشد یا پس از این همه دروغ به شما اعتماد کند. به گفته فرمهینی فرهانی، هدف کودکان از پرسش ممکن است کنجکاوی یا وقت گذرانی یا جلب توجه باشد و پدر و مادر باید با شناختی که از روحیه کودک به دست آورده اند این هدف را تشخیص دهند. پاسخ به پرسش های کودکان به دو شیوه مستقیم و غیر مستقیم است که معمولا از شیوه مستقیم پس از بلوغ و از شیوه غیر مستقیم پیش از بلوغ استفاده می شود. او توضیح می دهد: در صورتی که هدف کودک کنجکاوی باشد پدر و مادر باید دلیل این کنجکاوی را پیدا کنند و بعد صادقانه، بدون مواخذه کودک و شرح و بسط اضافه یا پرداختن به جزئیات غیرضروری به پرسش های کودک پاسخ دهند و از دروغگویی یا ربط دادن پاسخها به خرافات پرهیز کنند. با این حال همیشه پرسش هایی وجود دارند که ممکن است در پاسخ دادن به آنها هر چند محافظه کارانه عمل کنید اما همچنان صلاح نمی دانید پاسخ آنها را مستقیما به کودک بدهید و پی راهی برای بیان غیر مستقیم آنها می گردید که در این گونه، نگهداری حیوانی یا گیاهی در خانه و بردن کودکان به باغ وحش و… میتواند در روشن شدن نگرش آنها نسبت به مسائل جنسی موثر باشد. من چی هستم؟ به نظرتان دختری که از کودکی با پسرها بازی کرده است، لباس های پسرانه پوشیده، با اسباب بازی های پسرانه بازی کرده و خلاصه مثل یک پسر با او رفتار شده چه جور تصوری درباره جنسیتش دارد؟ او حق دارد در بزرگسالی آرزوی تغییر جنسیت داشته باشد؟ درباره پسری که آرایشش کرده اند، لباس های دخترانه به او پوشانده اند یا عروسک دستش داده اند، چه نظری دارید؟ این وظیفه ما و شماست که به بچه ها بفهمانیم متناسب با جنسیتشان رفتار کنند و به گونه ای با آنها رفتار کنیم که از هویتشان راضی باشند. بیداری همیشه خوب نیست. سالها پیش از پسر بچهای شنیده ام که پدر و مادرش را فریب می دهد و شب ها که آنها تلویزیون تماشا می کنند خودش را به خواب می زند اما زیر چشمی فیلم تماشا می کند. این پسر بچه ۵ سال بیشتر نداشت اما راه فریب دادن پدر و مادرش را یاد گرفته بود! بدتر از همه این است که والدین او حتی وقتی پای تلویزیون نشسته بود به سانسور اهمیتی نمی دادند و معتقد بودند بچه ها از خردسالی باید با همه چیز آشنا شوند، اما عضو هیات علمی دانشگاه شاهد نظرش کاملا خلاف این است و اعتقاد دارد این دست آشنایی های زود هنگام، به بیداری زودرس جنسی می انجامد که اصلا به نفع کودکان نیست. او هشدار می دهد، در جلوگیری از بیداری جنسی، والدین باید به محافظه کاری در ارتباطشان جلوی چشم فرزندان و مراقبت نامحسوس از فرزندان در ارتباط با خودشان توجه داشته باشند. فرمهینی فرهانی می گوید: مناسبات جنسی همسران نباید جلوی فرزندان انجام شود. پدر و مادر باید در انتخاب لباسی که در منزل می پوشند دقت کنند و اتاق خواب و استراحت شان را از اتاق کودکان جدا کنند. آنها باید به بچه ها یاد بدهند بدون در زدن وارد اتاق خواب بزرگترها نشوند و به هم گوشزد کنند از شوخی هایی که بار جنسی دارند در حضور کودکانشان بپرهیزند. این چه جور کارتونی بود؟! والدین وظیفه دارند فیلم یا کارتونی که کودکان تماشا می کنند را بررسی کنند و بدانند که خیلی وقت ها کارتون های خارجی نیز بار جنسی دارند و حتی برخی از کارتون ها برای بزرگسالان ساخته می شوند و پر از صحنه های ناخوشایند هستند و به همین دلیل خرید فیلم و کارتون غیر مجاز برای کودکان از دستفروش های خیابانی، کار درستی نیست. با کی حموم برم؟ چرا فکر می کنید بچه ها چیزی نمی فهمند؟ اتفاقا بر خلاف تصور ما، بچه از سنین خیلی پایین، حرف ها و رفتارهای ما را می سنجند و معنی آنها را به خوبی درک می کنند و به همین دلیل است که فرمهینی فرهانی تاکید می کند: والدین باید شستشوی بدن را به فرزندان بیاموزند و از حدود ۳ سالگی مسئولیت استحمام پسرها به پدر و دخترها به مادر سپرده شود. سن ۷ تا ۱۱ سالگی، سن اختفای جنسی است و اگر کودکان تحریک نشوند از نظر جنسی فعال نیستند اما این دلیل نمی شود که خیال کنید می توانید پرهیزهای جنسی را که مطرح کردیم در این سن نادیده بگیرید، لابد شما هم قبول دارید که همیشه و در هر سنی مرزهایی در زندگی وجود دارد که عبور از آنها، به نفع ما و اطرافیان نخواهد بود. گردآوری توسط آقای دایمی کارشناس محترم مشاوره منتظرمباحث بعدی ما باشید
در محضر امام سجاد
در محضر امیر المومنین(_ع)
حکمت های خداوند
روزي مردي براي رفتن به مسحد آماده شد . لباس نو به تن کرد و خود را معطر ساخت . در راه به نقطه تاريکي رسيد . ناگهان در تاريکي پايش در چاله اي افتاد و به زمين خورد .
چون لباسش کثيف شده بود به منزل بازگشت و بار ديگر لباس پاکيزه بر تن کرد و دوباره به سمت مسجد براه افتاد . مرد باز هم در همان نقطه به زمين خورد و بار ديگر لباسش کثيف شد .
مرد باز هم بلند شد و به خانه بازگشت . لباس نو به تن کرد و خود را مرتب ساخت و دوباره به سمت مسجد به راه افتاد .
مرد وقتي به نقطه تاريک رسيد ؛ فردي را ديد که با يک چراغ آنجا ايستاده . فرد به مرد گفت : بيا برويم و اورا تا درمسجد رساند و با چراغ راه اورا روشن ساخت .
مرد در هنگام ورود به مسجد از فرد پرسيد : تو کيستي ؟ از کجا مي دانستي من از آنجا خواهم گذشت ؟
فرد گفت : من شيطانم .
مرد گفت : پس چرا به من کمک کردي تا به مسجد برسم ؟
شيطان گفت : هربار من تو را بر زمين مي زدم تا تو به مسجد نرسي . بار اول که بر زمين خوردي و باز هم قصد مسجد کردي خداوند تمام گناهان تو را بخشيد . بار دوم که بر زمين خوردي و باز قصد مسجد کردي خداوند تمام گناهان پدر و مادرت را بخشيد . ترسيدم اگر بار ديگر بر زمين بخوري و باز قصد مسجد کني خداوند گناهان تمام قوم تورا هم ببخشد .
برچسبها: حکمتهای الهی, داستان کوتاه
خودتان قضاوت کنید...
تلنگر...
احترام به والدین
محبوبترین کارها عن ابن مسعود قال: سئلت رسول الله(ص): ای الاعمال احب الی الله عز و جل؟ قال: الصلاة لوقتها، قلت ثم ای شی ء؟ قال: بر الوالدین، قلت: ثم ای شی ء؟ قال: الجهاد فی سبیل الله. ابن مسعود می گوید: از پیامبر گرامی(ص) سؤال کردم محبوبترین کار پیش خدا کدام است؟ فرمود: نماز در وقت،گفتم: بعد از آن چه چیز؟ فرمود: نیکی به پدر و مادر،گفتم: بعد از آن چه چیز،فرمود: جهاد در راه خدا. بحار الانوار، ج 74، ص 70.
ادامه مباحث آسیب شناسی مهدویت
متمهديان و مدعيان مهدويت
جمعه یازدهم شهریور ۱۳۹۰
مقدمه
انديشه مهدويت، از زمان پيامبر(ص) و امامان(ع) تاكنون، همواره در جامعه اسلامى راسخ و پويا بوده است. اين واقعيت به گونهاى در جامعه اسلامى مشهور شده است كه كسى نمىتواند به سادگى منكر آن شود.
متأسفانه اين امر در طول تاريخ، دچار آسيبهايى، از جمله مدعيان دروغين شده است. همين امر، دستاويزى براى برخى از به اصطلاح روشنفكران وهابى و غير وهابى شده، تا اصل مهدويت و اعتقاد به مهدى موعود(عج) را زير سؤال برند.(1) حال اين كه اين مدعيان با اغراض و انگيزههاى خاصى به وجود آمدهاند و طبق اعتقاد اماميه، هيچ كدام مورد قبول نيستند.
در طول تاريخ، مدعيان دروغين فراوان بودهاند؛ كه از مقام نيابت خاصه، تا مهدويت و از آن فراتر، تا مقام الوهيت را براى خويش ادعا كردهاند و هر كدام به اندازه دايره تبليغ خود، مريدانى به دست آوردهاند. گرچه ارباب معرفت و تقوا و مؤمنين آگاه، در هر عصرى وجود دارند؛ اما عناصر بىحقيقت و شيادان جاهطلب و دنياپرست، در طول تاريخ از عقيده و ايمان مردم نسبت به معبود واقعى، رهبران الهى، شؤون دينى و حقايق آسمانى سوء استفاده كرده و خود را به دروغ داراى مناصب معنوى جلوه دادهاند و ادعاى كذب نمودهاند.
اعتقاد به مهدى، يعنى اعتقاد به شخصى كه زمين پر از ظلم و جور شده را پر از عدل و داد مىكند. اين اعتقاد در روايات نقل شده از شيعه و سنى موجود است. به همين جهت عدهاى با عوامل و انگيزههاى مختلف، كه به آنها اشاره خواهد شد، در طول تاريخ اسلام، به دروغ ادعاى مهدويت كردهاند يا نسبت مهدويت به كسى دادهاند. اينان در متون اسلامى، به نام متمهديان يا مدعيان دروغين مهدويت، ناميده شدهاند.(2)
از نظر شيعه، مهدى از آلمحمد(ص) و از فرزندان امام حسين(ع) يعنى نهمين نسل از اوست و فرزند امام حسن عسكرى(ع)، كه در نيمه شعبان سال 255 ق. به دنيا آمده است؛ او زنده است و ظهور خواهد كرد.
البته خود دعاوى مهدويت، از مسائلى است كه ثابت مىكند داستان مهدويت و ظهور يك مصلح غيبى، از موضوعات مسلمى بوده كه عموم مسلمانان بدان اعتراف داشتهاند. از اين روست كه عدهاى در طول تاريخ خود را به عنوان مهدى موعود معرفى مىكردهاند. اين خود از دلايل روشن اصالت مهدويت است؛ چرا كه اگر اصالت نداشت، هرگز تقلبى آن يافت نمىشد؛ چون همواره نسخه تقلبى را مىسازند، تا به جاى نسخه اصل جا بزنند. مثلاً 5000 ريالى يا 10000 ريالى تقلبى وجود دارد؛ ولى هرگز 7000 ريالى تقلبى نبوده؛ چون هر چيزى كه اصالت و واقعيت ندارد، تقلبى آن مفهوم ندارد.(3)
از اين رو بايد مدعيان دروغين و نسبتهاى دروغى كه به امام زمان يا غير او داده شده، بيان شود و براى پيشگيرى از فريب خوردن مردم، علاوه بر توصيف حضرت ولى عصر(عج) به اسم و رسم خود و پدرانش و خصوصيات شكل و اندامش، نشانههايى هم براى ظهور آن حضرت ذكر شود؛ تا عدهاى با اغراض متفاوت مدعى اين امر مهم نشوند.
فريب جلوه سالوسيان مخور، كاين قوم
اميدشان به خدا نه، به سيم و زر بسته است
به رغم داعيهداران غيب و كشف و شهود خُمى كه مخزن سِرِّ خداست، سربسته است(4)
هدف نگارنده اين پژوهش، اثبات اصالت و حقانيت مهدويت از نگاه اماميه است. بر همين اساس، به معرفى متمهديان و مدعيان مهدويت مىپردازيم؛ تا ضمن برداشتن گامى مؤثر در راستاى آن هدف، چهره منجى واقعى، كه بشر از روزگاران كهن در انتظار اوست، شناخته شود. آنچه اين نوشتار در صدد بيان آن مىباشد، چند امر است:
اول: قائم همان مهدى(عج) است.
دوم: او آخرين حلقه از معصومين(ع) است.
سوم: فرزند امام حسن عسكرى(ع) است.
چهارم: خروج او بعد از دو غيبت صغرا و كبرا مىباشد.
اين مطالب با صراحت در روايات ائمه(ع) پيش از امام صادق(ع) نقل شده است.(5)
پنجم: هيچ يك از نشانههاى ظهور امام مهدى(عج) در زمان حيات افراد مدعى مهدويت رخ نداده است.(6)
ششم: همگى اين افراد از دنيا رفتهاند.(7)
هفتم: هيچ يك از ايشان در آخرالزمان به سر نبردهاند؛ در حالى كه فرا رسيدن آخرالزمان، شرط ظهور امام مهدى(عج) است.(8)
هشتم: هيچ كس نديده كه آنان زمين را پر از عدل و داد كنند؛ چنان كه از ستم و جور پر شده باشد.(9)
ادامه مباحث تربیت جنسی کودک بخش سوم
سؤال 6ـ مقصود از روش القای غیر مستقیم در تربیت دینی کودکان و نوجوانان چیست؟ پاسخ: القای ارزشهای دینی، تا حدود 6 سالگی، به طور مستقیم، ممکن است؛ زیرا کودکان تا این سن، مقاومت روانی فراوانی در مقابل آموزه های دینی ندارند؛ اما از این سن به بعد با توجه به افزایش مقاومت روانی آنان، باید از شیوه ی القای غیر مستقیم استفاده کرد. راهکارهای القای غیر مستقیم عبارتند از: 1. داستان: ارزشهای دینی را می توان در قالب داستان (برای کودکان، قصه گویی یا قصه خوانی، و برای نوجوانان، هدیه ی کتابهای داستان) ارائه کرد. این درسی است که قرآن به ما می دهد. خدای متعالی در قرآن کریم با داستان حضرت موسی و مرد صالح، درس تواضع و بردباری در برابر معلم؛ با داستان اصحاب لوط، درس عفت و پاکدامنی؛ با داستان آدم و حوا، آموزش دوری از شیطان، و با قصه ی حضرت مریم، آموزه ی پاکدامنی و توکل به خدا را به ما ارائه می کند. 2. شعر: استفاده از شعرهای ساده و دور از صناعات پیچیده ی ادبی می تواند راهکاری برای القای ارزشهای دینی باشد. برای کودکان خردسال می توانید شعری را بگویید تا پس از حفظ، آن را زمزمه کند و ارزشها به مرور برایش ملکه شود. والدین، درسهای بسیاری از قبیل اهمیت عبادت، سپاسگزاری به درگاه الاهی، ساده زیستی، توکل به خدا، کمک به دیگران و… را می توانند در قالب شعر به کودکان بیاموزند؛ به طور مثال، برای دختری که قرار است فردا وارد 9 سالگی شود و ایام عبادتش را آغاز کند، از چنین شعری استفاده می کنیم: بوی بهار دارد چادر نماز مادر در دست های او هست یک جانماز دیگر ماه قشنگ امشب مهمان خانه ماست یک آسمان ستاره در انتظار فرداست من می کنم دوباره رخت سفید بر تن چون تا طلوع خورشید 9 ساله می شوم من [15] شاعر در این شعر، از اصل تداعی ـ معانی استفاده و چادر نماز مادر را با بهار و ماه قشنگ و آسمان پر ستاره همراه کرده است که کودک به طور طبیعی آن ها را دوست دارد. یا برای آموزش ساده زیستی، شکر خداوند، محبت و شادابی، از شعر دیگری بهره می جوییم: شش دانه قاشق شش دانه بشقاب نان و نمکدان یک کاسه ی آب دیگی پر از آش یک شام ساده در دور سفره یک خانواده با مهربانی با هم نشستند در سینه شادی بر چهره لبخند گفتند اول نام خدا را خوردند با هم نان و غذا را یک سفره ی خوب یا شام دلخواه بعد از غذا هم الحمدلله [16] مثال دیگر، درس نماز و تسبیح الاهی: خورشید زیبا دوباره سر زد پرنده ی شب دوباره پر زد خروس خانه ترانه سر داد وقت سحر را به من خبر داد آمدم بیرون در هوای باز وضو گرفتم برای نماز دیدم نشسته گنجشکی زیبا بر روی شاخه، آرام و تنها جیک و جیک می کرد در آن صبح زود گویی که او هم فکر خدا بود [17] 3. شرح حال بزرگان: برای کودکان، از زندگی بزرگان و اندیشه وران اسلامی و غیر اسلامی بگویید تا از زندگی آنان درس بگیرند. از رهبر معظم انقلاب اسلامی، حضرت آیت الله خامنه ای ـ حَفظـهُ الله ـ بگویید که برای کمک به پدر به جهت ضعف در بینایی، به رغم میل باطنی، قم و تحصیل در آن را رها ساخته، به مشهد عزیمت کرد و خدای بزرگ وی را به جهت توجه به پدر، به اوج عزت و عظمت رسانید. از سید رضی بگویید که جلو قبرستان غیر مسلمانان از اسب پیاده شد و فرمود: در این قبرستان شخصی دفن شده است که معلم غیر مسلمان من بود. 4. فیلم، کارتون و نمایشنامه: فیلم و کارتون به جهت جذابیت، و نمایشنامه به سبب صحنه پردازی ها و نورپردازی های زیبا، کودکان را جذب می کند و سبب تثبیت آموزه های دینی و اخلاقی می شود؛ پس، از این شیوه ی القای غیر مستقیم نیز استفاده کنید. سؤال 7ـ مقصود از «روش الگویی» در تربیت دینی چیست؟ پاسخ: روش الگویی، یعنی الگوها (پدر، مادر، معلم، مربی و…) خوب باشند؛ به مسائل دینی و انسانی اهمیت دهند؛ عباداتشان را به موقع و با کیفیت انجام دهند؛ در خدمت به دیگران بشتابند؛ حقوق دیگران را رعایت کنند؛ به بزرگسالان احترام بگذارند؛ از محرمات الاهی بپرهیزند؛ اهل راز و نیاز با خدا باشند و…. اگر چنین شود، خود بهترین آموزش است. والدینی که خود به ارزشها عمل می کنند، نیاز چندانی به گفتار و تذکر ندارند، و اگر عمل نکنند، گفته هایشان هیچ گونه اثری نخواهد داشت. خشک ابری که بود ز آب تهی ناید از آن صفت آب دهی اگر ابری خشک بدون باران باشیم، چگونه می توانیم بر سر دیگران بباریم؟! حضرت صادق (علیه السلام) می فرماید: «کونوا دُعاة الناس بغیر السنتکم». [18] مردم را با غیر زبانتان [ با عملتان به سوی خدا ] بخوانید. یکی از ویژگی های جالب حضرت امام خمینی رهبر کبیر انقلاب اسلامی ایران، همین بوده که چندان تذکر نمی دادند؛ بلکه منش و رفتار آن بزرگوار درس آموز بوده است. یک ضرب المثل عربی می گوید: اگر پدر پیاز، و مادر سیر باشد، چگونه می توان انتظار داشت که فرزند آنان، رائحه ی خوشی داشته باشد.[19] سؤال 8ـ چرا برخی کودکان به آموزشهای دینی بی توجهی می کنند؟ پاسخ: مهم ترین عامل برای بی توجهی کودکان به آموزشهای دینی، عدم زمینه سازی والدین است. همان گونه که نقاشی بدون رنگ زمینه، و کشاورزی بدون شخم زمین مطلوب نیست، آموزش دینی نیز بدون زمینه بازده ندارد. برای فراهم ساختن زمینه ی آموزش، توجه به نکاتی لازم است: 1. ارتباط کلامی مناسب: با توجه به این که یکی از راه های آموزش ارزشهای دینی، استفاده از سخن است، حتما باید از سخنی نرم و بیانی شیوا استفاده شود، صدای بلند، به ویژه اگر با خشونت همراه شود، سبب بی توجهی کودک به آموزش دینی خواهد شد. 2. وضعیت ظاهری مناسب: ظاهر آراسته، لباس مناسب، موی شانه زده، دندان های تمیز، بوی خوش و…، زمینه ساز آموزش دینی هستند. 3. خوش خلقی: خوشرویی و نگاه محبت آمیز، فضای ارتباط را فراهم می سازد و بداخلاقی و ترشرویی، زمینه ی آموزش دین را از بین می برد. امام علی (علیه السلام) فرمود: «البشاشة حبالة المودة». [20] خوشرویی، ریسمان محبت است. 4. حوصله: برای آموزش ارزشهای دینی، بردباری ضرورت دارد. با توجه به ضعف تمرکز کودکان، گاهی لازم است آموزه ای بارها تکرار شود که صبر و حوصله ی والدین را می طلبد. دختر حضرت امام خمینی می گوید: کودکی 5 ساله بودم و به حضرت امام در نماز اقتدا کردم. پس از اتمام نماز، مادرم گفت: دخترم! به شکل صحیحی اقتدا نکردی. از امام پرسیدم. آن بزرگوار 15 دقیقه برایم توضیح داد. [21] پی نوشت [15]مهری ماهوتی. [16] ـ مصطفی رحماندوست. [17] ـ جعفر ابراهیمی (شاهد). [18] ـ حر عاملی، وسائل الشیعه، ج 15، ص 246. [19] ـ حسین سیدی، یک شاخه گل مینا، ص 52. [20] ـ نهج البلاغه، کلمات قصار، 6. [21] ـ سید محمدرضا علاءالدین، نگرشی نو به تربیت دینی کودکان و نوجوانان، ص 86.
منبع: نسیم مهر جلد 1، پرسش و پاسخ تربیت کودک و نوجوان؛ حسین دهنوی
منتظر مباحث بعدی ما باشید
حکمت های خداوند
لاینل واترمن داستان آهنگری را میگوید که پس از گذراندن جوانی پرشر و شور، تصمیم گرفت روحش را وقف خدا کند. سالها با علاقه کار کرد، به دیگران نیکی کرد، اما با تمام پرهیزگاری، در زندگیاش چیزی درست به نظر نمیآمد. حتی مشکلاتش مدام بیشتر میشد. یک روز عصر، دوستی که به دیدنش آمده بود و از وضعیت دشوارش مطلع شد، گفت: «واقعا عجیب است. درست بعد از این که تصمیم گرفتهای مرد خداترسی بشوی، زندگیات بدتر شده، نمیخواهم ایمانت را ضعیف کنم اما با وجود تمام تلاشهایت در مسیر روحانی، هیچ چیز بهتر نشده». آهنگر بلافاصله پاسخ نداد: او هم بارها همین فکر را کرده بود و نمیفهمید چه بر سر زندگیاش آمده.اما نمیخواست دوستش را بیپاسخ بگذارد، شروع کرد به حرف زدن و سرانجام پاسخی را که میخواست یافت. این پاسخ آهنگر بود: «در این کارگاه، فولاد خام برایم میآورند و باید از آن شمشیر بسازم. میدانی چه طور این کار را میکنم؟ اول تکهی فولاد را به اندازهی جهنم حرارت میدهم تا سرخ شود. بعد با بیرحمی، سنگینترین پتک را بر میدارم و پشت سر هم به آن ضربه میزنم، تا این که فولاد، شکلی را بگیرد که میخواهم. بعد آن را در تشت آب سرد فرو میکنم، و تمام این کارگاه را بخار آب میگیرد، فولاد به خاطر این تغییر ناگهانی دما، ناله میکند و رنج میبرد. باید این کار را آن قدر تکرار کنم تا به شمشیر مورد نظرم دست بیابم. یک بار کافی نیست». آهنگر مدتی سکوت کرد، سیگاری روشن کرد و ادامه داد:«گاهی فولادی که به دستم میرسد، نمیتواند تاب این عملیات را بیاورد. حرارت، ضربات پتک و آب سر، تمامش را ترک میاندازد. میدانم که این فولاد، هرگز تیغهی شمشیر مناسبی در نخواهد آمد» باز مکث کرد و بعد ادامه داد:«میدانم که خدا دارد مرا در آتش رنج فرو میبرد. ضربات پتکی را که زندگی بر من وارد کرده، پذیرفتهام، و گاهی به شدت احساس سرما میکنم. انگار فولادی باشم که از آبدیده شدن رنج میبرد. اما تنها چیزی که میخواهم، این است : «خدای من، از کارت دست نکش، تا شکلی را که تو میخواهی، به خود بگیرم. با هر روشی که میپسندی، ادامه بده، هر مدت که لازم است، ادامه بده، اما هرگز مرا به کوه فولادهای بی فایده پرتاب نکن.
فضائل حضرت علی(ع) در منابع اهل سنت
آنچه خوبان دارند تو تنها داری
علی نه تنها اوصاف خوبان عالم را داراست و «آنچه خوبان همه دارند او تنها دارد» بلکه اوصاف تمامی پیامبران اولواالعزم را که عصاره هستی هستند بجز پیامبر خاتم در او جمع آمده است.
بیهقی یکی از دانشمندان نامی اهل سنّت چنین روایت نموده که پیامبر اکرم(ص) فرمود:
«من احبّ ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوحٍ(ع) فی تقواه و ابراهیم فی حلمه و الی موسی فی عبادته فلینظر الی علی بن طالب علیه الصّلوة و السّلام؛(7) هر کسی دوست دارد به علم و دانش آدم بنگرد و مقام تقوا و خودنگهداری نوح را(مشاهده نماید) و بردباری ابراهیم(نظاره کند) و به عبادت موسی(ع) (پی ببرد) باید به علی بن ابی طالب(ع) نظر بیندازد.»
مناقب، روایت فوق را در دو مورد به این صورت نقل نموده است. پیامبر اکرم(ص) فرمود: «من اراد ان ینظر الی آدم فی علمه و الی نوح فی مهمه و الی یحیی بن زکریّا فی زهده، و الی موسی بن عمران فی بطشه، فلینظر الی علی بن ابی طالب علیه السلام؛(8) هر کس می خواهد دانش آدم را، فهم (ژرف) نوح را، و زهد یحیی را و قاطعیّت موسی بن عمران را بنگرد، به علی بن ابی طالب نظر کند.»
بی حجابی تمدن است
خاکریز خاطرات
تلنگر...
خودتان قضاوت کنید
در محضر حضرت علی (ع)
خاطراتی از شهدا
روایت شهید بیضایی از تفاوت مدافعان حرم لبنانی، عراقی و ایرانی ۰۸ اسفند ۱۳۹۴ دردفاع مقدس, شهدای مدافع حرم یک نظر شهید محمودرضا بیضائی، متولد ۱۸ آذر ۱۳۶۰ در شهر تبریز است. او از مربیان بچههای بسیج در پایگاههای درون شهری هم بوده است و بسیاری از بچههای پایگاه که دورههای آموزشی بسیج دانشآموزی و دانشجویی را پیش او گذراندهاند خاطرات جالبی از او دارند. شهید محمودرضا بیضائی با توجه به تحولات میدانی کشور سوریه و هتک حرمتها به حرم حضرت زینب کبری(س) به دست گروههای تکفیری، برای دفاع از این حرمهای شریف و همراهی با یک تیم رسانهای مستندساز به سوریه رفته بود. او در روز یکشنبه ۲۹ دیماه ۹۲ مصادف با ولادت حضرت رسول(ص) براثر انفجار یک تله انفجاری به شهادت رسید. شهید بیضایی با ۳۲ سال سن ساکن اسلامشهر تهران بود و هم اکنون از او یک دختر سه ساله به نام کوثر به یادگار مانده است. احمدرضا بیضائی سه سال از برادر شهیدش بزرگتر است. او در مقطع دکترای حرفهای رشته دامپزشکی تحصیل کرده و در حال حاضر عضو هیأت علمی دانشگاه آزاد اسلامی است. بیضائی خاطرات فراوانی با برادر شهیدش دارد. نقل برخی خاطرات درباره شهید توسط برادرش در ادامه میآید:تفاوت مدافعان حرم لبنانی، عراقی و ایرانی محمودرضا از شیعیان کشورهای لبنان، عراق، سوریه، یمن و… رفیق داشت و گاهی در موردشان چیزهایی میگفت. یکبار پرسیدم: در میان مدافعان حرم، شیعههای لبنان بهترند یا عراق؟ گفت: شیعههای لبنان مطیع و ولایت پذیرند ولی شیعههای عراق دچار دستهبندی و تشتت هستند اما در جنگیدن و شجاعت بینظیرند؛ دلشان هم خیلی با اهل بیت(ع) است طوریکه تا پیششان نام «حسین» و «زینب» و… را میبری طاقتشان را از دست میدهند. گفتم شیعههای ایران کجا هستند؟ گفت: شیعههای ایران هیچ جای دنیا پیدا نمیشوند! خیلی عشق خدمت داشت به بچه شیعهها. آموزش به شیعههای یمنی را وظیفه خود میدانست و میگفت اینها مستضعفند. به هیچکس اجازه نده پشت سر آقا حرف بزند قبل رفتنش بار آخری که در اسلامشهر دیدمش سفارش آقا را کرد. گفت: “به هیچکس اجازه نده پشت سر آقا حرف بزند.” خودش اینطور بود. مانع میشد. دیده بودم که چطور اخمهایش میرود توی هم. تنها وصیتش با من، “آقا” بود. کمک فوری به زلزله زدهها در هشت سالگی وقتی خرداد سال شصت و نه زلزله رودبار و منجیل اتفاق افتاد، محمودرضا، هشت نه سال بیشتر نداشت. با دوستش دو تایی تصمیم گرفته بودند به زلزله زدهها کمک کنند و قرار گذاشته بودند هر کدامشان بروند و چیزی از خانه بردارند و به محل جمع آوری کمکهای مردمی ببرند و تحویل آنجا بدهند. محمودرضا آن روز آمد خانه و قضیه را به مادرم گفت و گفت که چون خانههای زلزله زدهها خراب شده و شب مجبورند بیرون بخوابند، احتیاج به پتو و این چیزها دارند و برای همین میخواهد لحاف و تشک یا پتو ببرد برایشان. دو تا پتوی آبی رنگ تقریبا قدیمی که تا آن روز استفاده نشده و نو باقی مانده بودند در خانه داشتیم که محمودرضا گفت یکی از آنها را میبرد. اما مادرم مخالفت کرد و پیشنهاد داد کمک مالی بکنیم و قرار شد محمودرضا تا عصر و آمدن پدر به خانه صبر کند. اما آن روز بعد از آمدن پدر، محمودرضا تا شب چیزی از پدر درخواست نکرد. چند وقت گذشت و یک روز متوجه شدیم یکی از آن دو تا پتویی که حرفش بود در خانه نیست! وقتی محمودرضا فهمید مادر قضیه را فهمیده؛ خودش آمد و به مادرم گفت که چون زلزله زدهها به کمک فوری احتیاج داشتند، آن روز نتوانسته تا عصر و آمدن پدر صبر کند برای همین پتو را بی خبر برداشته و برده به محل جمع آوری کمکها تحویل داده! انتظار داشت مادر دعوایش کند اما مادر گفت چون برای کمک به زلزله زدهها بوده ایرادی ندارد و بخیر گذشت!
بدون شرح...
نتیجه احترام به والدین
احترا به والدین
ادامه مباحث آسیب شناسی مهدویت
طبيق نشانههاي ظهور بر مصاديق خاص، استراتژی امریکایی، صهیونیستی آسيبي که پيوسته بعد از غيبت امام عصر عليهالسّلام وجود داشته است، مطابقت دادن نشانههاي ظهور بر وضعيت هر زمان بوده است، به اين معنا که عدهاي با خواندن يا شنيدن چند روايت در علايم ظهور، آنها را به افراد يا حوادثي خاص تطبيق ميدهند. اما آنچه آسيب و آفت است، مطالب و ادعاهايي است که اين افراد با خواندن يک يا دو روايت، بدون تشخيص صحيح بودن آنها و بدون بررسي آيات و روايات ديگر، مطرح ميکنند، يعني بدون داشتن تخصص به اظهار نظر ميپردازند. گاهي انسان در جلساتي شرکت ميکند که ساعتها پيرامون حضرت صحبت ميکنند اما سرگرم تطبيق شرايط بودهاند. براي مثال شخصيت سفياني که از علايم حتمي ظهور است را به مردي خاص در فلان منطقه تفسير کردهاند و يا دربارهي سيد حسني (نفس زکيه) يکي ديگر از علايم حتمي ظهور، تحليلهاي بيدليلي مطرح شده است و افراد خاصي را بر آن تطبيق دادهاند و بسياري نمونههاي ديگر که تطبيق نادرست علايم غير حتمي بر جريانات موجود در جامعه کنوني است. به هر حال در روايات رسيده از ائمه اطهار عليهمالسلام مطالبي در مورد نشانههاي ظهور مطرح شده که بر فرض صحت آنها، تطبيقشان بر حوادث و جرياناتي که در هر زمان رخ ميدهد صحيح نيست چون پيامدهاي ناگوار زيادي در پي دارد. نااميدي و يأس در اثر عدم اتفاق ظهور، بياعتقادي افراد نسبت به اصل ظهور به دليل عدم تحقّق تطبيقهاي مطرح شده، استهزا و تکذيب باور مهدويت در نتيجه محقق نشدن ظهور، شک و ترديد در اصل ظهور و روايات پيرامون آن، تبيين و روشنگري، تکذيب انحرافات و کار کارشناسي در مورد علايم و ويژگيها توسط علما از راههاي مبارزه با اين آسيب جدي است.
تربیت جنسی بخش سوم
انعقاد نطفه والدین قبل از انعقاد نطفه به ذکر و استغفار و خواندن قرآن مشغول شوند با وضو باشند و بسم الله بگویند تا در نطفه اثر مثبت داشته باشد. دوران بارداری از گوش دادن به موسیقی مهیج و دیدن صحنه های مبتذل خودداری کنند. از نگاه به نامحرم – جز در حال ضرورت – خودداری شود. دوران کودکی وقتی ممیز گردد – خوب و بد را تشخیص دهد – باید والدین در حضور او مراقب رفتار خود باشند. کسی نباید در حضور او عریان باشد. از این دوران – ۳۰ ماهگی به بعد – دختر با پدر و پسر با مادر نباید به حمام بروند زیرا این تصاویر در ذهن او ثبت می شود و دچار بلوغ زودرس می شود. میل جنسی از دوران کودکی در انسان وجود دارد و نباید موجب تحریک آن شد. از سن ۴ سالگی رفتاری مانند میل به بوسیدن، لمس اعضای بدن، توجه به خوشگلی و ترکیب چهره دیگران، انجام شوخی های جنسی، به کار بردن کلمات مربوط به روابط جنسی، خاله بازی، آمپول بازی و بیانگر میل جنسی می باشد. حضور کودک در مجالسی که پوشش نامناسب و آرایش تند بکار رفته موجب باقی ماندن این تصاویر در ذهن او می شود و موجب انحراف در آینده خواهد بود.. کودک باید از محبت سیراب شود. کودکی که محبت نبیند ممکن است دچار انحرافاتی مانند انحراف جنسی شود و یا توسط افراد منحرف جذب شود. تحقیر کودک نیز ممکن است چنین عواقبی داشته باشد. دختر بیشتر نیازمند محبت پدر است و پسر محبت مادر را بیشتر نیاز دارد. والدین باید از الفاظی مانند دوستت دارم، چقدر زیبا شده ای و… در مورد کودکان بسیار استفاده کنند کودکی که این الفاظ را نشنود (به ویژه دختران) به راحتی جذب جنس مخالف خواهند شد. از سن ۲ سالگی بهتر است محل خواب کودک از والدین جدا شود و کودک عادت داده شود که برای ورود به اتاق خواب والدین اجازه بگیرد. قلقلک دادن کودک به ویژه کف پای او ممنوع است زیرا بر روی عصب اعضای تناسلی رفلکس داشته و جریان خون را در آن قسمت بیشتر نموده باعث تحریک می شود. در چنین حالتی باید او را به صورت سرپا نگه داشته تا خود را تخلیه کند. توصیه می شود تا والدین نیمه شب کودک را به دستشویی ببرند. در صورتی که کودک خود را دستکاری کرد از خشونت بپرهیزید و به آرامی او را مشغول کار دیگری کنید. علت این عمل ممکن است کنجکاوی، ناآشنایی با اعضای بدن، مشکل جسمی (خارش، انگل، سوزش خشکی پوست و…) یا عدم رعایت بهداشت باشد. ممکن است علت آن فشارهای روحی باشد تا از این طریق به آرامش برسد. این موارد را باید با پزشک در میان گذاشت. برخورد خشن در این موارد کودک را حساستر و عمل را تثبیت می کند و او احساس افسردگی می کند و برای پرسش ها و ابهام های جنسی دیگر به سراغ شما نمی آید. در مقابل سؤال جنسی کودک نه با خشونت رفتار کنید نه با طفره رفتن، زیرا در هر صورت ممکن است او سؤال خود را از فردی منحرف بپرسد و… . پاسخ سؤال او را نباید باز کرد، پاسخ باید در حد سن او باشد. اگر در همان لحظه پاسخ مناسبی نیافتید آن را به لحظات بعد موکول کنید ولی در اسرع وقت به او جواب مناسب بدهید. مثال: ما چگونه به دنیا می آییم؟ جواب: همه ما در شکم مادرانمان بوده ایم و خدا ما را بدنیا آورده است… کودک نباید در هنگام خواب برهنه باشد زیرا لمس اعضای او با هم و یا تشک موجب انحراف می شود پوشاندن بدن فقط مخصوص نامحرم نیست بلکه خواهر و برادر و والدین نیز باید قسمت های محرک بدن را از یکدیگر بپوشانند (به جز زن و شوهر) به کار بردن الفاظ رکیک همیشه مذموم است و در نزد کودک مذموم تر، زیرا ممکن است او به جستجوی معانی آنها بر آید. روابط کودک با کودکان دیگر نیز باید به طور غیر مستقیم زیر نظر گرفته شود. زیرا ممکن است به عنوان بازی به کشف اعضای یکدیگر بپردازند. اگر کودکان در اتاق یا در کوچه مشغول بازی هستند گاهی به آنها سر بزنید. همچنین کودک نباید به مدت طولانی در جایی تنها بماند. رابطه کودک با جنس مخالف در مهد کودک ها ممکن است در ذهن او بماند و در آینده موجب بلوغ زودرس شود. بهتر است کودک را به مهد کودکی بسپارید که مربی آن متعهد است و شؤونات اسلامی در آن رعایت می شود و حتی الامکان دختر و پسر در آن مختلط نباشند. تماس بدنی والدین با کودک (در آغوش کشیدن) باید از روی پوشش باشد والدین باید به طور نامحسوس بر نحوه استفاده کودک از وسایل ارتباط جمعی مانند – اینترنت و مجله ها، کتاب ها و … کنترل داشته باشند. از داشتن فیلم های مبتذل، ماهواره و… در خانه بپرهیزید زیرا ممکن است در غیاب شما، کودک از آنها استفاده نموده منحرف شود. از موسیقی مهیج بپرهیزید و کودک را نیز از آن دور بدارید زیرا باعث تضعیف اراده در برابر مسائل جنسی، فحشاء، بی تفاوتی به ناموس و… می گردد. شستشوی ناقص یا بیش از حد مجاری دفع ادرار و مدفوع و عدم رعایت بهداشت، پوشاندن لباس های تنگ و چسبان باعث انحراف جنسی و استمناء در کودک می شود. برخی از عوامل روانی نیز در انحراف جنسی کودک و نوجوان تأثیرگذارند مانند: ترس، هیجان، بیش از حد اضطراب و تشویش، طرد شدن از طرف اطرافیان، تحقیر، افراط و تفریط در محبت، خشونت، اختلافات خانوادگی. در این گونه موارد ممکن است کودک برای آرامش یافتن به اعمالی مانند استمناء (خود ارضائی) رو بیاورد. قبل از اینکه کودک کاملاً خسته شود نباید به رختخواب برود زیرا فکرهای پریشان و منحرف به سراغ او می آید و یا در اثر غلطیدن در رختخواب لذت جنسی در او ایجاد می شود. در طول روز نباید کودک زیاد بخوابد و باید کاملاً خسته شود تا شب به راحتی بخوابد. نداشتن برنامه مناسب در اوقات فراغت یکی از دلایل انحراف فرزندان است. تفریحات سالم، ورزش و بازی های با نشاط، انس با کتاب و… در پیشگیری و درمان انحرافات مؤثر است. کودک نیاز به محبت دارد. باید او را بوسید و در آغوش کشید. در این موارد باید مراقب بود. بهتر است پیشانی کودک بوسیده شود و در صورت بوسیدن گونه ها سریع و کوتاه باشد. از بوسیدن لب های کودک بپرهیزید زیرا باعث تحریک جنسی می گردد. همچنین هنگامی که کودک به سن ۶ سالگی رسید بر طبق روایات، جنس مخالف نباید او را ببوسد. اگر در کودک انحراف جنسی مشاهده کردید از خشونت بپرهیزید زیرا او انحراف خود را مخفی خواهد کرد و اگر انحرافی او را تهدید کند با شما در میان نخواهد گذاشت. مراقب حضور کودک در مکان ها و زمان های خلوت باشید زیرا ممکن است توسط افراد منحرف مورد سوء استفاده جنسی قرار بگیر. در حد سن کودک برخی خطرات جنسی که او را تهدید می کند برای او توضیح دهید: تو نباید افراد غریبه را ببوسی یا بغل آنها بروی، نباید اجازه دهی کسی به بدنت دست بزند، اگر این کار را کرد به پدر و مادر بگو، اگر کسی که او را نمی شناسی به تو چیزی داد و گفت بیا جایی بریم نباید با او بروی و چیزی را از او بگیری البته نباید این مطالب را بیش از حد باز کرد. بعد از سن تمیز رختخواب کودکان را از یکدیگر جدا کنید. بعضی حرکات مانند غلتیدن بر روی تشک و به روی شکم خوابیدن باعث انحراف جنسی می گردد باید کودک را به آرامی از آن بازداشت. انگل های مقعدی و کرمک سبب پیدایش خارش در اطراف آلت و سپس لذت و انحراف می گردد. باید در این موارد به پزشک مراجعه کرد. دوران نوجوانی گریه بر اهلبیت به ویژه در نیمه شب، خواندن قرآن – به ویژه سوره یوسف در پسران و نور در دختران – تأثیر زیادی در عفت و پاکدامنی نوجوانان دارد. شخصیت نوجوان را تکریم کنید و بزرگ شمارید. زیرا یکی از خطرات تحقیر شخصیت ابتلا به دام انحرافات جنسی است. مهمترین علت گرایش نوجوانان به جنس مخالف، کمبود محبت است. انجام فعالیت های ورزشی و نشاط بخش کوهپیمایی و دویدن، حمام کردن با آب ولرم و حجامت موجب تعدیل قوای جنسی است. رخوری و مصرف خوراکی هایی مانند فلفل، زنجبیل، دارچین، زعفران، کاکائو، قهوه، کنجد، سیر، پیاز، گردو، خرما، موز، پسته، فندق، نوشابه، نخود، شیرینی جات موجب تقویت جنسی است و مصرف آن در نوجوانان باید کم باشد. خوراکی هایی مانند سرکه، آبلیمو، نعناع و عرق نعناع، لپه، عدس موجب تعدیب قوای جنسی است. یک ترکیب مفید برای تعدیل قوای جنسی: عسل + سرکه + عرق نعناع نوجوانان از نحوه برخورد والدین با نامحرم الگو می گیرند. قبل از گرسنگی نباید غذا میل کرد و هنوز کاملاً سیر نشده باید از غذا دست کشید. نظم و برنامه ریزی در امور روزانه موجب جلوگیری از انحراف است. منتظر مباحث بعدی ما باشید..
احادیث تصویری
احادیث تصویری
بدون شرح...
در محضر امیر المومنین(_ع)
ـ قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام) : إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَةِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ.(1)
حضرت امیر المومنین امام علی (علیه السلام) فرمود: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:
موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل اللّه ـ موقع ناراحتى و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست
داستانهای علما: برنامه روزانه مرحوم حاج آقا رضا همدانی
مرحوم آیة الله سید محسن امین صاحب «اعیان الشیعه» که خود چندین سال در محضر مرحوم حاج آقارضاهمدانی تلمذ نموده و از نزدیک احوال او را می دانسته است در شرح حال آن فقیه بزرگ می نویسد
او عالم، فقیه، اصولی، محقق و مدقق و از برترین شاگردان میرزا محمد حسن شیرازی بود شب و روزش را به مطالعه و تألیف و تدریس در فقه و اصول مشغول بود
صبحگاهان از خانه خود که در نزدیکی مسجدی بود که در آن امامت می کرد به مسجد می آمد و بعد از تقریباً نیم ساعت که منتظر رسیدن همه طلاب می شد در حدود یک ساعت از نوشته خودش کتاب«مصباح الفقیه» که روز و شب قبل نوشته بود درس می گفت. سپس به خانه اش می رفت و به نوشتن درس روز بعد می پرداخت تا اینکه ظهر می شد، پس به مسجد می آمد و با حاضران در مسجد نماز را به جماعت می خواند و به خانه باز می گشت و با خواهرزاده و دامادش شیخ علی که در علم و اخلاق و احوال شبیه او بود و برادرزاده اش که با او هم خانه بود و برای تحصیل علم از همدان به نجف آمده بود و فرزندش شیخ محمد غذا میل می کرد و غالباً غذایشان حاضری بود نان بیات عجمی بود که در بازار فروخته می شد با مقداری پنیر و سبزیجات. آنگاه کمی می خوابید و بعد از بیدار شدن مشغول مطالعه و نوشتن درس می شد
در خانه ایشان کنار درب ورودی حجره کوچکی بود که با نردبان به آن وارد می شدند. آن حجره کوچک اطاق مطالعه و تالیف وتصنیف او بود. گاهی اوقات که من محتاج می شدم مساله ای از او بپرسم یا معنی عبارتی را از نوشته هایش سوال کنم بر او وارد می شدم و می دیدم قلم و کاغذ در دستش است و کتاب جواهر و حدائقل و وسائل پیش رویش گشوده است. کاغذ و قلم را بر زمین می گذاشت و متوجه من می شد و من مساله ام را می پرسیدم و او جواب می دادو چون گفتگوی ما تمام می شد دوباره کاغذ و قلم را به دست می گرفت و من فوراً خارج می شدم. او همچنان به مطالعه و نوشتن ادامه می داد تا ساعت یازده بعد از ظهر آنگاه به مسجد می آمد و تا رسیدن وقت مغرب از کتاب خود مصباح الفقیه درس فقه می گفت. به هنگام مغرب نماز را امامت می کرد و بعد از نماز به حرم مطهر مشرف می شد و زیارت می کرد و نماز می خواند و دعا می کرد و گاهی به حجره ای که مدفن مرحوم سیدجوادعاملی(صاحب مفتاح الکرامة) است می رفت و بعد از مدتی توقف به خانه اش می رفت و گاهی هم بعد از زیارت مستقیماً به خانه اش می رفت و به مطالعه مشغول می شد و…. بعد از نماز صبح چنانچه فرصتی برای مطالعه می دید به مطالعه و کتابت مشغول می شد تا طلوع آفتاب، آنگاه به مسجد می آمد و… (اعیان الشیعه،10جلدی،ج7،ص20).
احترام به والدین
ادامه مباحث آسیب شناسی مهدویت
عيين وقت براي ظهور؛ آسیبی جدی در عرصه مهدویت
يکي از آسيبها تعيين وقت براي ظهور است؛ اگر چه گسترش شور و شوق عمومي براي ظهور حضرت حجت عليهالسّلام پديده مبارکي است؛ اما اگر اين پديده به تعيين زمان براي ظهور و اميدوار ساختن مردم به ظهور ايشان در زماني معين منجر شود، جاي تأمل بسيار دارد زيرا بر اساس برخي روايات نقل شده از ائمه عليهمالسّلام هيچ کس جز خداي تبارک و تعالي از زمان ظهور آگاهي ندارد و از اين رو تعيين وقت براي ظهور (توقيت) جايز نيست و حکمت الهي بر اين است که وقت ظهور آن حضرت بر بندگان مخفي بماند، لذا احدي نميتواند زماني براي ظهور تعيين کند.
فضيل بن يسار از امام باقر عليهالسّلام پرسيد:«هَل لفهذا الامر وقتٌ؟ فقال: کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون»؛[12] «آيا براي اين امر وقتي معين است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمودند: آنان که وقتي براي آن تعيين ميکنند، دروغ ميگويند.»
همچنين در روايتي ديگر امام باقر عليهالسّلام خطاب به محمّد بن مسلم فرمودهاند: «يا محمّد، مَن أخبَرَکَ عنّا تَوقيتاً فَلا تَهابنَّ أن تفکَـذفّبـفه، فإنّا لانفوقفّـتف لفأحدف وقتاً»؛[13] «اي محمّد، هر کس براي تو خبري از ما دربارهي تعيين وقت ظهور نقل کرد در تکذيب او درنگ نکن؛ زيرا ما (اهلبيت) براي هيچ کس وقت (ظهور) را تعيين نکردهايم.»
و نيز در توقيعي که از ناحيهي مقدسه صاحبالزمان عليهالسّلام در پاسخ به پرسشهاي اسحاق بن يعقوب صادر شده، چنين ميخوانيم: «و أمّا ظهورف الفرج فإنّـه إلي الله، تعالي ذفکرفهف، وَ کَذَبَ الوقّاتون»؛[14] «و اما آشکار شدن فرج، به ارادهي خداوند است و آنان که (براي ظهور) وقت تعيين ميکنند دروغ ميگويند.»
با اين حال بعضي آگاهانه يا ناآگاهانه براي ظهور وقت تعيين ميکنند که کمترين اثر آن احساس يأس و نااميدي براي کساني است که اين وعدههاي دروغين را باور کردهاند ولي خلاف آن را ديدهاند.
بنابراين منتظران واقعي بايد خود را از دام شيّادان و نيز نادانان حفظ کنند و دربارهي زمان ظهور تنها منتظر ارادهي پروردگار باشند. رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم نيز در مورد زمان ظهور که همانند قيامت، ناگهاني و غيرمنتظره است، فرمودهاند:
«مَثلفهف مَثَلف السّاعَةف الّتي لايفجَلفّيهَا لفوَقتفها إلّا هفوَ ثَقفلَت ففي السَّمَاوَاتف وَ الأَرضف لايَأتفيکفم إفلّا بَغتَةً»؛[15] «ظهور او (قائم عليهالسّلام) مانند قيامت است. تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد، آشکارش ميسازد. فرا رسيدن آن بر آسمانيان و زمينيان پوشيده است و جز به ناگهان بر شما نيايد.»
اين دسته از روايات از يک سو هشداري است به شيعيان که در هر لحظه آمادهي ظهور حجّت حق باشند و از سويي ديگر تذکري به همهي کساني است که در پي تعيين وقت براي ظهورند.
ادامه مباحث آسیب شناسی مهدویت
عيين وقت براي ظهور؛ آسیبی جدی در عرصه مهدویت يکي از آسيبها تعيين وقت براي ظهور است؛ اگر چه گسترش شور و شوق عمومي براي ظهور حضرت حجت عليهالسّلام پديده مبارکي است؛ اما اگر اين پديده به تعيين زمان براي ظهور و اميدوار ساختن مردم به ظهور ايشان در زماني معين منجر شود، جاي تأمل بسيار دارد زيرا بر اساس برخي روايات نقل شده از ائمه عليهمالسّلام هيچ کس جز خداي تبارک و تعالي از زمان ظهور آگاهي ندارد و از اين رو تعيين وقت براي ظهور (توقيت) جايز نيست و حکمت الهي بر اين است که وقت ظهور آن حضرت بر بندگان مخفي بماند، لذا احدي نميتواند زماني براي ظهور تعيين کند. فضيل بن يسار از امام باقر عليهالسّلام پرسيد:«هَل لفهذا الامر وقتٌ؟ فقال: کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون»؛[12] «آيا براي اين امر وقتي معين است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمودند: آنان که وقتي براي آن تعيين ميکنند، دروغ ميگويند.» همچنين در روايتي ديگر امام باقر عليهالسّلام خطاب به محمّد بن مسلم فرمودهاند: «يا محمّد، مَن أخبَرَکَ عنّا تَوقيتاً فَلا تَهابنَّ أن تفکَـذفّبـفه، فإنّا لانفوقفّـتف لفأحدف وقتاً»؛[13] «اي محمّد، هر کس براي تو خبري از ما دربارهي تعيين وقت ظهور نقل کرد در تکذيب او درنگ نکن؛ زيرا ما (اهلبيت) براي هيچ کس وقت (ظهور) را تعيين نکردهايم.» و نيز در توقيعي که از ناحيهي مقدسه صاحبالزمان عليهالسّلام در پاسخ به پرسشهاي اسحاق بن يعقوب صادر شده، چنين ميخوانيم: «و أمّا ظهورف الفرج فإنّـه إلي الله، تعالي ذفکرفهف، وَ کَذَبَ الوقّاتون»؛[14] «و اما آشکار شدن فرج، به ارادهي خداوند است و آنان که (براي ظهور) وقت تعيين ميکنند دروغ ميگويند.» با اين حال بعضي آگاهانه يا ناآگاهانه براي ظهور وقت تعيين ميکنند که کمترين اثر آن احساس يأس و نااميدي براي کساني است که اين وعدههاي دروغين را باور کردهاند ولي خلاف آن را ديدهاند. بنابراين منتظران واقعي بايد خود را از دام شيّادان و نيز نادانان حفظ کنند و دربارهي زمان ظهور تنها منتظر ارادهي پروردگار باشند. رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم نيز در مورد زمان ظهور که همانند قيامت، ناگهاني و غيرمنتظره است، فرمودهاند: «مَثلفهف مَثَلف السّاعَةف الّتي لايفجَلفّيهَا لفوَقتفها إلّا هفوَ ثَقفلَت ففي السَّمَاوَاتف وَ الأَرضف لايَأتفيکفم إفلّا بَغتَةً»؛[15] «ظهور او (قائم عليهالسّلام) مانند قيامت است. تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد، آشکارش ميسازد. فرا رسيدن آن بر آسمانيان و زمينيان پوشيده است و جز به ناگهان بر شما نيايد.» اين دسته از روايات از يک سو هشداري است به شيعيان که در هر لحظه آمادهي ظهور حجّت حق باشند و از سويي ديگر تذکري به همهي کساني است که در پي تعيين وقت براي ظهورند.
تربیت جنسی کودک بخش دوم
ادامه مباحث
سؤال 4ـ برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان، از چه راهکارهایی می توان استفاده کرد؟ پاسخ برخی والدین شکایت می کنند که تا فرزندانشان، کودک هستند، به مسائل دینی توجه دارند؛ اما وقتی سنشان بالاتر می رود، آموزه های دینی و عمل به آن ها در ایشان کمرنگ می شود. برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان باید به این مسائل توجه شود تداوم والدین در مسائل دینی و عبادت ها (نماز به موقع، نماز با کیفیت، روزه، توجه به حلال و حرام، نگاه، سخن و…) عامل مؤثری در تثبیت آموزه های دینی در کودک است بی توجهی مادر به نماز در ایام عذر شرعی و یا بی توجهی پدر و مادر به روزه هنگام مسافرت، مانعی در راه تثبیت آموزه ها است؛ زیرا کودک قدرت تجزیه و تحلیل این گونه مسائل را ندارد و ممکن است بر بی توجهی و بی قیدی پدر و مادر حمل کند اگر کودک در سنی است که می توان او را توجیه و مسأله را برایش تبیین کرد، اشکالی ندارد؛ اما در غیر این صورت، باید به این نکته توجه داشت تهیه ی امکانات امکانات جذاب چون سجاده ای زیبا، تسبیح، عطر، چادر و مقنعه (برای دختران)، قبله نما (برای پسران) و… و امکان وضوی راحت با آب گرم در زمستان در دستشویی تمیز، با نور کافی و بدون وسایل اضافی، عامل مؤثری در تثبیت آموزه های دینی است تمرین امروزه، تمرین در حرفه، فن، صنعت، هنر، ورزش و… جایگاه بسیار مهمی دارد و عبادت و ارزشهای دینی هم از این مقوله مستثنا نیستند قرار دادن دختر کوچک برای نماز کنار مادر (گر چه به شکل تقلید)، بیدار کردن کودک در سحر ماه مبارک رمضان (گرچه روزه نگیرد یا ساعاتی از روز را روزه بگیرد)، کمک به ناتوانان و نابینایان در عبور از خیابان با مشارکت فرزند، اعطای صدقات و کمکهای مالی به نیازمندان از طریق و با دست کودکان و… نمونه هایی از راه های تمرین ارزشهای دینی استحضور در محافل مذهبی حضور در محافل مذهبی در ماه مبارک رمضان، ایام محرم و صفر، دعای کمیل، دعای ندبه و… سبب تثبیت آموزه های دینی می شود . ارتباط با خانواده های مذهبیامام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر نخعی می فرماید: ای مالک! با خانواده های خوب، شریف، با سابقه های درخشان، جنگ آوران و بخشندگان رابطه داشته باش. [13] ارتباط با خانواده های خوب و متدین سبب تأثیرپذیری کودک از همسالان می شود الگودهی مناسب الگوهای خوب و با دیانت می توانند سبب تثبیت آموزه های دینی در کودکان شوند؛ پس والدین باید از همان دوران کودکی، زمینه های مناسبی را برای پذیرش الگوهای خوب فراهم سازند. برخورد دو گانه ی والدین با الگوها (اظهار ارادت به الگوهای غربی، مانند هنرپیشگان اکشن و بی توجهی به شخصیت های علمی و فرهنگی و الگوهای معنوی) باعث می شود که کودک احساس کند، الگوهای مناسب، آنان هستند و در آینده هم سراغ ایشان برود تشویق و تحسین تشویق معجزه می کند. اگر فرزند شما، در مسیر عبادت و اعمال مذهبی حرکتی کرد، او را تحسین کنید؛ البته باید توجه داشته باشید که تشویق در مسائل عبادی، حالت مزد و پاداش به خود نگیرد؛ پس بهتر است، تشویقهای شما اعم از مادی و معنوی (بوسیدن، نوازش، توجه، نگاه محبت آمیز و…) باشد و تشویقهای مادی، به صورت نامنظم صورت پذیرد تشویق منظم مادی برای عبادت کودکان، سبب تاجرانه شدن عبادت آنان می شود؛ در حالی که مطلوب، عبادت آزادگان است امام علی (علیه السلام) فرمود: «ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار… و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار». [14] همانا عبادت گروهی که خدا را به امید پاداش پرستیدند، عبادت تاجران است… و گروهی که برای سپاسگزاری پرستیدند، عبادت آزادگان است سؤال 5ـ شیوه ی تداعی معانی در تربیت دینی چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد؟ پاسخ تداعی معانی، یعنی همراه شدن آموزش با یک خاطره که این خاطره می تواند خوشایند یا ناخوشایند باشد. پدری ممکن است هنگام آموزش نماز، آن را با تنبیه بدنی یا داد و فریاد همراه کند. در این صورت، هرگاه نوجوان، تنبیه بدنی شود یا داد و فریاد بشنود، نماز در ذهنش تداعی خواهد شد و هرگاه کسی از نماز بگوید، تنبیه بدنی را به یاد خواهد آورد؛ بدین سبب خواهد کوشید هرگز به نماز نیندیشد پدری دیگر، هنگام هدیه دادن یا خاطره های خوش دیگر، فرزندش را به نماز می خواند. از این پس، هرگاه نوجوان به نماز بیندیشد، خاطره های خوش او تداعی می شود و هرگاه خاطره های خوشی برایش پیش آید، نماز را به یاد می آورد؛ پس ناخودآگاه از شنیدن واژه ی نماز لذت می برد و به سوی نماز کشیده خواهد شد توصیه می شود آموزش ارزشهای دینی را با خاطره های خوش همراه کنید. اولیای محترم مدارس نیز به خوبی می توانند از شیوها ی تداعی ـ معانی استفاده کنند. زمانی که در حضور تعداد بسیاری دانش آموز، به دانش آموزی درسخوان جایزه می دهید، بهترین موقعیت، برای القای درگوشی ارزشها است؛ زیرا او بهترین موقعیت و شیرین ترین خاطره را سپری می کند، و هیچ گونه مقاومتی نخواهد داشت. اردوهای دانش آموزی، بهترین موقعیت است؛ البته بدان شرط که در القای مطالب دینی زیاده روی نشود نهج البلاغه، کلمات قصار، 237
آسیب شناسی مهدویت
او کی خواهد آمد؟!
در معارف مهدوي هر گاه مفاهيم و آموزهها، با بدفهمي روبهرو يا به صورت نابهجا القا شود، آسيبهاي چشمگيري آشکار می شود و بايد کجرويها و کجانديشيهايي که تاکنون در اين موضوع صورت گرفته است، بازشناسي شده و ديدگاههاي مهدوي به دور از اختلالهاي مفهومي و مصداقي، بيان شوند.
هر امر مهمي به نسبت اهميتش در معرض خطرها و آسيبهايي است، معارف مهم مهدويت نيز از اين قاعده مستثني نيست و انديشه مهدوي نيز چون هر انديشه و فرهنگي آفتها و آسيبهايي دارد که اگر به آنها توجه نشود و به موقع براي برطرف ساختن آنها اقدام نگردد، آثار منفي و مخربي به دنبال دارد.
آسيب، عاملي است که سبب اختلال، ناهنجاري و آفت در پديدهها ميشود و آسيبشناسي به معناي بازشناسي اختلالهاي مفهومي و مصداقي بحث است. اين اختلالها ممکن است در اثر ناکارآمد بودن و ضعف روشهاي پيامرساني يا محتوايي پيام باشد.
در معارف مهدوي نيز هر گاه مفاهيم و آموزهها، با بدفهمي روبهرو يا به صورت نابهجا القا شود، آسيبهاي چشمگيري آشکار می شود و بايد کجرويها و کجانديشيهايي که تاکنون در اين موضوع صورت گرفته است، بازشناسي شده و ديدگاههاي مهدوي به دور از اختلالهاي مفهومي و مصداقي، بيان شوند.
آسيبهاي فرهنگ مهدويت، مواردي است که غفلت از آنها موجب سستي اعتقاد آدمي به اصل وجود امام عليهالسّلام يا ابعاد مختلف شناخت آن بزرگوار ميشود و گاهي نيز گرايش به افراد يا مجموعههاي منحرف را در پي دارد. از اين رو بايد براي شناختن اين کجرويها و کجانديشيها اقدام جدي شود. به بيان ديگر بايد به پيرايش و تهذيب مفاهيم و مصاديقي که تاکنون وارد اين فرهنگ شده است، پرداخت. در غير اين صورت هر گونه برنامهريزي براي نهادينهسازي اين فرهنگ، بينتيجه است. کساني که بدون توجه به بحث آسيبها وارد عمل ميشوند، همچون باغباني ميمانند که بدون توجه به آفتها، مشغول کشت و کار شود که قطعاً در اين صورت اين کشت و کار ثمرهاي براي او ندارد.
منتظر مباحث بعدی ما باشید..
حرص به دنیا
ارزش علم وادب
دلنوشته ...
خاطره ای از شهدا
...
جملات کوتاه وزیبا از نهج البلاغه
*همانا این دلها همانند بدنها افسرده میشوند، پس برای شادابی دلها، سخنان زیبای حکمت آمیز را بجویید.
*هنگامی که از چیزی میترسی، خود را در آن بیفکن، زیرا گاهی ترسیدن از چیزی، از خود آن سخت تر است.
*نه مرگ آنقدر ترسناک است و نه زندگی آنقدر شیرین که آدمی پای برشرافت خود گذارد.
*احمق ترین خلق کسی است که خود را عاقلترین خلق بداند.
*عقل تو را کفایت کند که راه گمراهی را از رستگاری نشانت دهد.
*دو گرسنهاند که هیچگاه سیر نشوند: طالب علم و طالب دنیا.
احترام به والدین
و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما، او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما..
و خدای تو حکم فرموده که، هیچ کس را جز او نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید اگر هر دو یا یکی از آنها به پیری برسند (که موجب رنج و زحمت باشند) زنهار کلمه ای که رنجیده خاطر شوند مگو و کمترین آزار به آنان مرسان و با ایشان با احترام و بزرگوارانه سخن بگو.
اسرا آیه 23
سیری در زنگی علما
داستانهای علما: میرفندرسکی و ذکرالله در کنیسه)
نقل است که میرزا ابوالقاسم فندرسکی در ایام سیاحت به یکی از ولایات کفار رسید و با اهل آنجا در هر موضوعی گفتگو و بحث نمود
روزی جمعی از اهل آن ولایت گفتند: از جمله اموری که دلیل بر حقانیت دین ما و بطلان دین شماست این است که بعضی معابد و کلیساهای ما قریب به دو هزار یا سه هزار است که بنا شده و هیچ اثر خرابی و سستی در آنها راه نیافته ولی اکثر مساجد شما به صد سال نمی رسد که خراب می شود نظر بر اینکه حقیقت هر چیزی حافظ آن است پس مذهب ما بر حق است
سید در جواب گفت
که بقای معابد شما و خراب شدن معابد ما نه باین سبب است بلکه به جهت آنست که در مساجد ما عبادت صحیح بجا آورده می شود و طاعت پروردگار در آنجامی شود و نام پروردگار عظیم در آنجا ذکر می شود بناء طاقت تحمل آن را ندارد و به این جهت خراب می شود و اما معابد شما باقی می ماند و اگر عبادت ما در معابد شما انجام و ذکری خدای ما در معابد شما شود لحظه ای طاقت تحمل نمی آورد و خراب می شودکفار گفتند: امتحان این کار بسیار آسان است اگر شما راست می گوئید بیائید در یکی از معابد ما عبادت کنید و نام خدای خود را ببرید تا صدق و کذب حرف شما معلوم شود
سید قبول نمود توکل بر خدا نموده و متوسل به ارواح طیبه ائمه معصومین علهیم السلام شد وضو ساخت و رفت در کنیسه اعظم ایشان که آن را در نهایت استحکام ساخته بودند و قریب سه هزار سال بوده بنا شده و هیچ گونه اثر خرابی نداشت. جمع کثیری در آنجا به نظاره آمده بودند. سید بعد از داخل شدن اذان و اقامه گفته مشغول نماز شد و بعد از نیت یک مرتبه دستها را بلند کرده و به آوازه گفت: الله اکبر و از کنیسه بیرون دوید
فی الفور سقف کنیسه فرود آمده دیوارهای آن بر هم ریختند
دلنوشته
مولای من!
ای ناگهان تراز همه ی اتفاق ها
پایان خوبِ قصه ی تلخِ فراق ها
ای وارثِ شکوه اساطیر،جلوه کن
تاگم شود ابهت این ادعاها…
” اللهم عجل لولیک الفرج ، وجعلنا من خیر أعوانه و أنصاره “
” اللهم صل علی محمد و آل محمد و عجل فرجهم “
سبب غیبت امام زمان(عج)
در خواست امام زمان (عج)
تلنگر..
در محضر امیر المومنین علی (ع)
تربیت جنسی کودک بخش اول
عصر اطلاعات است و سرعت، و بچه های ما فرزند همین زمانه اند. طوری که دیگر به این راحتی نمی توان سرنوشت آنها را از همان کودکی تا بزرگسالی و پیری خواند. دنیا پیچیده شده و آلوده. و از خیلی ها می شنویم که پیچیدگی و آلودگی دنیای مدرن را بهانه می کنند، برای توجیه ناآگاهی شان از چیزهایی که باید به فرزندان شان بیاموزند.
گاهی آن قدر با تاکید و قاطعیت، که آدم مطمئن می شود اگر هم کودک و نوجوان ما در این دنیا آن طور که باید و شاید تربیت نشدند و شخصیت سالم و درستی پیدا نکردند، آن قدرها هم تقصیری متوجه ما نیست. چرا که “دنیا، دنیای پیچیده و آلوده ای است". دکتر محسن فرمهینی فراهانی، که دکترای علوم تربیتی دارد و هم اکنون استادیار دانشگاه شاهد است، از دغدغه هایی حرف می زند که شاید زبان حال همه پدر و مادرها باشد، اما هیچ وقت فرصتی برای بیان آنها پیدا نکرده اند.
آقای دکتر، به نظر شما اصلاً چرا باید درباره موضوعاتی این قدر سخت و حساس با بچه ها حرف زد؟ چرا اجازه ندهیم وقتی بزرگ شدند و ازدواج کردند، با این مسائل مواجه شوند؟ شاید اگر بلافاصله بعد از وارد شدن بچه ها، از دنیای کودکی به دنیایی که مسائل جنسی در آن معنی دارد، یعنی دوران بلوغ و بعد از آن، فرد ازدواج می کرد و امکان این را پیدا می کرد که غرایزش را به نحو صحیح و مشروع برآورده کند، می توانستیم صبر کنیم و آموزش را از همان زمان شروع کنیم. اما در شرایط فعلی، بین بلوغ و ازدواج فرد فاصله طولانی، گاه حتی تا ۲۰ سال، وجود دارد. در این فاصله هم این فرد در برابر انواع و اقسام تحریک کننده ها قرار دارد. تلویزیون، ماهواره و اینترنت، از ویژگی های عصری است که در آن زندگی می کنیم و به نظر می رسد باید آگاهی و تربیت جنسی را از طریق صحیح به فرزندان منتقل کنیم. تهاجم فرهنگی را هم باید در نظر گرفت. بعضی رسانه ها با نشانه گرفتن یکی از دل مشغولی های نوجوانان وارد می شوند و اطلاعات زیادی در اختیار آنها قرار می دهند که ممکن است باعث انحراف جنسی آنها شود. به همین علت هدایت جنسی، طبق آموزه های اسلام، موضوع مهمی است. اگر راهنمایی های لازم از سوی پدر و مادر انجام نشود، ممکن است فرزند ما در دام کسانی بیفتد که اطلاعات غلط و بی حد و حصر در اختیارش قرار می دهند و دچار انحراف جنسی شود. نکته دیگر این که ما برای کسانی که ازدواج می کنند هم آموزش کامل و درستی نداریم. آمارها نشان می دهد حداقل ۵۰ درصد طلاق ها ریشه در مشکلات جنسی دارد.
شما معتقدید که باید آموزش مسائل جنسی را از کودکی شروع کرد. چه سنی برای شروع مناسب تر است؟
آموزش در تمام مراحل سنی باید صورت بگیرد. به سن خاصی نمی شود اشاره کرد. از دوران پیش از دبستان، دبستان، دوران بلوغ، جوانی، میانسالی و حتی سالمندی این آموزش ها لازم است. البته شکل آن در هر دوره متفاوت است.
یعنی با کودک پیش دبستانی هم می شود درباره مسائل جنسی صحبت کرد؟
بله، البته با در نظر گرفتن درک و فهم کودک در این سن و همین طور ویژگی های روحی اش. باید توجه داشته باشیم که در این سن آنها نیاز دارند چه مسائلی بیاموزند. به طور کلی شکل گیری هویت جنسی و اینکه فرد دختر و پسر بودن خودش را قبول کند، در این سن اتفاق می افتد. دوم اینکه در این سن باید حواسمان باشد که از بیداری زودرس جنسی کودک پیشگیری کنیم.
سنین سه تا چهار سالگی به بعد سن سؤال کردن است و یک طیف سؤالات بچه ها همین سؤالات جنسی است. البته این سؤالات جنسی ناشی از کنجکاوی، جلب توجه و وقت گذراندن است. در این سن بچه ها اصرار دارند بدنشان را محرمانه نگهدارند و از لخت بودن احساس شرم می کنند. لازم است پدر و مادر این حالت را تقویت کنند که فرزندشان در سنین بالاتر به “بی پروایی جنسی” کشیده نشود. سن ۵ تا ۶ سالگی سنی است که هورمون های جنسی خیلی کم ترشح می شوند. در این سن به سؤالات بچه ها باید کوتاه اما صحیح، پاسخ داده شود. در سن ۷ سالگی پسرها نسبت به دخترها ابراز علاقه می کنند، اما این علاقه صرفاً جنبه دوستی دارد نه جنسی و نباید نگران باشند. گرچه باز هم ارتباطشان باید کنترل شده باشد. والدین از بچه ها کم اطلاع ترند!
در زمان بلوغ باید راجع به مسائل جنسی و بهداشت بلوغ بی پرده تر صحبت کرد. درست است؟ در این سن آموزش باید چطور باشد؟ چون این سؤال خیلی از خانواده هاست. آنها احساس می کنند وقتی فرزندشان بالغ می شود، خودشان بیشتر دستپاچه می شوند. نمی دانند چطور درباره این مسائل باید سر صحبت را باز کنند.
آموزش زودرس و شتاب زده مسائل جنسی به کودکان می تواند به اندازه آموزش های با تاخیر و پنهان سازی، آسیب زا باشد. آموزش های جنسی باید به تدریج، زمان بندی شده، متعادل و متناسب با ویژگی های سنی و با لحاظ حرمت و احترام و همچنین پرهیز از افراط و تفریط داده شود. ارائه تربیت جنسی دو شکل دارد. یک شکل مستقیم که مستقیماً اطلاعات جنسی را در اختیار بچه ها قرار می دهیم. به ویژه مسائلی که در ارتباط با وظایف شرعی زمان بلوغ است. گاهی وقت ها این آموزش ها شکل غیر مستقیم دارد که ممکن است مناسب تر هم باشد.
گاهی اوقات بچه ها شروع می کنند در این باره سؤال هایی می پرسند و ما غافلگیر می شویم. نمی دانیم که چطور باید جواب بدهیم. حتی گاهی این سؤالات را نشنیده می گیریم. شما این را قبول دارید؟ اگر نه، بفرمایید که به عنوان یک پدر یا مادر، به این سؤالات چطور باید پاسخ دهیم؟
در پاسخ به سؤالات جنسی کودکان قبل از بلوغ باید یک سری مسائل مورد توجه قرار بگیرد: اول اینکه وقتی با این سؤال مواجه شدیم، باید به خودمان مسلط باشیم و از نگرانی و شرم دچار لکنت نشویم. دوم اینکه باید شنونده خوبی باشیم و اجازه بدهیم کودک سؤالش را کامل بپرسد. موقع جواب دادن هم نباید جواب های ما با شوخی و مسخرگی همراه باشد نباید دروغ گفته شود. مثلاً بعضی پدر و مادرها به فرزندشان می گویند ما تو را خریدیم. این اطلاعات غلط باعث می شود بچه ها وقتی کمی بزرگتر شدند، به پدر و مادرشان بی اعتماد شوند. پس پاسخ ها باید درست باشد و بر مبنای خرافه ها نباشد آموزش باید تدریجی باشد. لازم نیست همه اطلاعات را یک جا در اختیار کودک قرار دهند و باید از شرح و بسط بی مورد پرهیز کنند. همان طور که اشاره شد، باید متناسب با سن و درک کودک و به زبان ساده و قابل فهم باشد. در سنین دبستان و پیش از دبستان پاسخ ها اگر غیر مستقیم باشد، بهتر است. در ضمن اگر سئوالی را اشتباه پاسخ دادیم، باید به اشتباهمان اقرار کنیم و اطلاعات درست را در اختیار آنها قرار دهیم.
خیلی از والدین هستند که نه این اطلاعات را دارند و نه از این شیوه ها خبر دارند. از کجا باید چیزهایی شبیه به این ها را یاد بگیرند؟
مسئله فقط کمبود اطلاعات و دانش پدر و مادرها در این باره نیست. در یک تحقیق که چند سال قبل انجام دادیم، از پدر و مادرها پرسیدیم که چرا شما آموزش های جنسی به فرزندتان نمی دهید، پاسخ ها متفاوت بود، عده ای می گفتند حیا مانع می شود، گروه دیگری می گفتند ما می خواهیم این اطلاعات را بدهیم، اما خودمان هم نمی دانیم چطور این کار را انجام بدهیم، گروه دیگر هم از پیامدهای منفی این اطلاعات هراس داشتند. پس موانع این عدم آموزش فراوان است، اما اگر مسئله کمبود آموزش باشد، این اطلاعات باید از طریق رسانه های جمعی، انجمن اولیاء و مربیان، کارگاه های آموزشی که در دیگر کشورها تحت عنوان آموزش های شهروندی سازمان های غیر دولتی این کار را انجام می دهند. اما باید درست گفته شود و حساسیت ایجاد نشود.
والدینی هم هستند که این اطلاعات را ندارند و می گویند ما که از این شیوه ها بلد نیستیم، خوب، بچه خودش بزرگ می شود و یواش یواش چشم و گوشش باز می شود.
منتظر مباحث بعدی ما باشید
..
سیری در زنگی علما
گویند حاج ملاهادی سبزواری در ایام سیر و سلوک خود به کرمان رفت و بدون آنکه کسی او را بشناسد وارد مدرسه ای شد. از متولی مدرسه درخواست حجره نموده متولی که حاجی را نمی شناخت گفت آیا طلبه هستی؟ حاجی در جواب گفت: نه. متولی گفت: ما حجره را به طلبه می دهیم
بالاخره متولی را راضی کرد که در گوشه حجره او استراحت نماید بشرط آنکه در کارهای مدرسه به خادم کمک نماید
حکیم سبزواری گاه گاهی هم در مباحثه طلبه ها شرکت می کرد تا پس از چندی با دختر همان خادم مدرسه ازدواج نمود و بعد از چند سالی با زن و بچه به سبزوار برگشت
و سالها گذشت که شهرت حاجی روز به روز زیادتر گردید و از اطراف برای تحصیل حکمت و فلسفه به سبزوار هجوم آوردند طلاب کرمانی به درس حکیم حاضر شدند و در مدرسه منتظر حکیم بودند که حکیم تشریف آورده منبر رفت و مشغول درس شدند طلاب کرمانی که او را دیدند فهمیدند که او همان داماد خادم مدرسه کرمان است از آن که او را در آن مدت مدید نشناخته و از مقام علمی او بی خبر بوده اند متأثر شده با هم بلند بلند حرف می زدند و به طوری که حواس سایر طلاب را پراکنده ساختند. پس از آنکه درس تمام شد و استاد از مدرسه تشریف برد طلاب سبزوار به طلاب کرمانی اعتراض کردند، طلاب کرمانی داستان را از اول نقل کردند همه دانستند که آن حکیم بزرگوار مدتی را در حالت گمنامی سپری کرده است
معرفی مختصری از شهید مدافع حرم
معرفی مختصری از شهید مدافع حرم و شهید قرآنی
اکبر شهریاری
نام استشهادی : باقر
نام فرزند : محمدباقر
همکار و همرزم و یکی از دوستان بسیار نزدیک شهید محمود رضا بیضایی که دو روز بعد از شهادت ایشان بشهادت نائل گردیدند
تاریخ تولد : اول فروردین ماه ۱۳۶۳
محل تولد: تهران _ کیانشهر
وضعیت تاهل: متاهل
دارای یک فرزند پسر بنام محمدباقر
فرزند چهارم خانوادهی آقای خیرالله شهریاری
دانشجوی: رشته ی علوم سیاسی
♦️شهادت در تاریخ : اول بهمن ماه سال ۱۳۹۲
♦️محل شهادت:سوریه _ ریف دمشق
♦️محل دفن: تهران – گلزار شهدای بهشت زهرا سلام الله علیها ، قطعه ۲۶ ، ردیف ۷۲ ، شماره ۱۶
شهید مورد علاقه : شهدای گمنام
صفات بارز اخلاقی
حافظ کل قرآن ، عامل به قرآن ،بسیار خوش رو و شوخ طبع ، اهل تفریح و گردش خصوصا با دوستان ، ورزشکار ، دل رحم ، دلسوز دیگران و پیگیر برای حل مشکلاتشان ، بخشنده،آمر به معروف و ناهی از منکر ، سر به زیر و با حیا ، با غیرت ، هیاتی ، مطیع رهبر ، احترام به پدر و مادر، کمک به همسر در امور خانه داری، نظامی متخصص و
علایق: مطالعه ،قرائت قرآن و انس با قرآن، ورزش (فوتبال ، تکواندو ، کوهنوردی و راپل) ، چتربازی ، خوشنویسی ، سفر ، زیارت اهل بیت علیهم السلام و شهداء ، خدمت به شهداء ، شرکت در مجالس اهل بیت (ع) ،مداحی در هیئت و مجالس مذهبی و
دستنوشته شهید اکبر شهریاری
باسمه تعالی
الهی و ربی من لی غیرک
خدایا خودت می دانی که غیر از تو کسی را ندارم و کسی نیست بجز تو که از درون و برون من آگاه باشد، لذا فقط از تو می خواهم که مرا هدایت کنی و همچنین یاریم کنی و در نهایت به سعادت واقعی برسانی که همان شهادت می باشد.اکبر شهریاری
یکشنبه ۸۳/۱/۲۳
اربعین حسینی
نقل _از _همسر_شهید
همسر شهید
همسرم عاشق شهادت بود
تمام کارها و اساس زندگیاش
شهادت و پیروی از امام(ره) و رهبر معظم انقلاب پایه گذاری شده بود
میگفت
#آرزو دارم تا جوان هستیم #امام_زمان را ببینیم و شهید شویم
و از من میخواست
برای شهادتش دعا کنم
وقتی رسانهها درگیریهای سوریه را نشان میدادند
نگران میشدم
با خود فکر میکردم احتمال دارد همسر من هم شهید شود
روزی که میخواست به ماموریت برود
به او گفتم
بگذار #محمدباقر بیشتر تو را ببیند.
گفتم
تو تازه بابا شدی
اما او بند این حرفها نبوداکبر عاجزانه دعا میکرد و زجه میزد و از خدا شهادتش را میخواست
سال ۱۳۹۰ و۱۳۹۱ اربعین پیاده به #کربلا و زیارت #امام_حسین (ع) رفت،
عاجزانه از امام حسین(ع) میخواست
شهادت را نصیبش کند
مدت زندگی ما آنقدر کوتاه بود که خاطره و حرف خاصی نمیماند
در طول زندگی ۲ سالهام
دو بار سفر زیارتی مشهد و یک بار سفر کربلا رفتیم
“اکبر” آدم “توداری” بود
وقتش را بیشتر صرف مطالعه و قرائت #قرآن میکرد
وقت برایش تنگ بود
به #شهدا خیلی علاقه داشت خیلی از خاطرات کتاب شهدا را خوانده بود
آخرین تماس ما شب دوشنبه بود
از احوال من
از پسرمان” محمد باقر” سوال کرد
میگفت
#نماز دعا یادت نرود،
میدانستم راجع به شهادتش میخواهد دعا کنم
ناخودآگاه هنگام دعا یادم میآمد،
میگفتم
خدایا اکبر هرچه میخواهد به او بده
هر چه خودت صلاح میدانی
همان شود
خوب جایی به شهادت رسید
شهادت گوارای وجودش
به نظرم در دو سال زندگیمان
رفتارش رفتار آدم عادی نبود
خیلی معنوی بود
به خدا نزدیک بود
کسی که نمازش را اول وقت میخواند
نمازش را باعشق میخواند
به من میگفت
بیا تصمیم بگیریم هرجا بودیم در خیابان و مهمانی نمازمان را اول وقت بخوانیم
#نماز_اول_وقت
ما را به همه جا میرساند
میگویند
اکبر به پدر و مادرش احترام میکرد
روی قرائت قران دقیق بود که روزی یک ساعت قرآن بخواند
به حلال وحرام و لقمه حلال اهمیت میداد.
در محضر نهج البلاغه
مهدی شناسی درقرآن
وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُوا عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ(58)
وَ جاءَ إِخْوَةُ يُوسُفَ: و آمدند برادران يوسف از كنعان به ملازمت يوسف.
فَدَخَلُوا عَلَيْهِ: پس وارد شدند بر او و به زبان عبرى تكلم و رسم خدمت بجاى آوردند.
فَعَرَفَهُمْ وَ هُمْ لَهُ مُنْكِرُونَ: پس شناخت يوسف عليه السّلام ايشان را در نظر اول، و حال آنكه ايشان مر يوسف را ناشناسندگان بودند، زيرا بقول اصح چهل سال از واقعه آنها گذشته، او را در كودكى رها كرده و اكنون بر سرير شاهى نشسته لباس ملوكانه در بر، تاج مرصع بر سر، بدين كيفيت او را مشاهده نمودند لذا نشناختند.
بيان و برهان: از آيه شريفه استفاده شود نسبت به غيبت امام عصر (عجل اللّه فرجه) كه آن حضرت مردم را مى بيند و آنها هم او را بينند، لكن او را نشناسند، چنانچه برادران يوسف وارد شدند بر او و حضرت يوسف عليه السّلام آنها را شناخت لكن ايشان او را نشناختند با آنكه با او مخالطه و مصاحبت و مبايعه نمودند ابدا معرفت نيافتند.
بنابراين مانعى ندارد خداى تعالى بجا آورد با حجت خود آنچه به يوسف و برادران او نمود به اينكه آن وجود مقدس سير نمايد در بازارها و حاضر شود در مجامع آنان و ارشاد فرمايد به مصالح دينى و دنيوى ايشان، و حال آنكه نشناسند آن حضرت را خصوصا با يقين به اينكه آن حضرت حافظ شريعت باشد، وقوع انكشاف اين مطلب در بعض ازمان نسبت به بعض اشخاص امر محقق نمايد.
حكما گفته اند: چون معصيت كرده بودند لذا نشناختند، زيرا معاصى ديده عاصى را تيره مى گرداند.
نزد بعضى چون يوسف از عقب حجاب سخن مىگفت نشناختند. پرسيد:
چه اشخاص هستيد؟ گفتند: جماعت شبانان، ولايت ما قحطى آمده درخواست طعام مىنمائيم. فرمود: مبادا جاسوس باشيد، مىخواهيد از كيفيت مملكت مطلع، فتنهاى كنيد؟ گفتند: اى ملك معاذ اللّه ما پسران يك پدريم كه يعقوب صفى اللّه باشد. فرمود: پدر شما چند فرزند دارد؟ گفتند: دوازده، يكى را در كوچكى گرگ خورد و برادر او هم نزد پدر و ما ده نفر آمدهايم. فرمود: اينجا كسى شما را شناسد؟ گفتند: خير. فرمود: تا آن برادر شما نيايد راستى شما معلوم نشود و يكى از شما اينجا بماند تا آن برادر را بياوريد. قرعه زدند به نام شمعون آمد. ايستاد، يوسف فرمود: بضاعت آنان را گرفته گندم دادند
حکمت برابری زیارت عبدالعظیم علیه السّلام با زیارت سیّدالشهدا
برابری فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم با زیارت سالار شهیدان ـ هرچند در شرایط ویژه ـ ، بی تردید بدون حکمت نیست . شاید نتوان به حکمت آن پی برد ؛ لیکن راز و رمز این فضیلت بزرگ را باید در شخصیت علمی، عملی و جهادی آن بزرگوار، جستجو کرد
درمیان امام زادگان ، شخصیت های بزرگی وجود دارند ؛ اما درباره هیچ یک از آنها نقل نشده و حدّاقل به ما نرسیده که زیارتش با زیارت سیّدالشهدا برابری کند .
بنابراین ، حضرت عبدالعظیم علیه السّلام باید از خصوصیات و مقامی برخوردار باشد که از مرقد مطهّرش نور حرم حسینی ساطع گردد و شمیم دل انگیز سیّدالشهدا از آن استشمام شود .
گفتنی است که احادیث دیگری نیز در فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام نقل شده اند ، مانند آنچه از شهید ثانی در تعلیقه خلاصة الاقول علامه حلّی از امام رضا علیه السّلام نقل شده که فرمود :
هر کس قبر عبدالعظیم را زیارت کند ، بر خدا لازم می شود که که او را داخل بهشت کند
و در حدیث دیگری از آن امام آمده که فرمود :
هرکس نمی تواند مرا زیارت کند ، برادرم عبدالعظیم حسنی را در ری زیارت کند
لیکن این احادیث ، علاوه بر ارسال و ضعف سند ، از نظر تاریخی نیز مورد خدشه اند ؛ زیرا حضرت عبدالعظیم علیه السّلام سال ها پس از شهادت امام رضا علیه السّلام زنده بوده است ، مگر این که بگوییم از اخبار غیبیه امام رضا علیه السّلام هستند .
مقصود از برابری زیارت عبدالعظیم با زیارت سیّد الشهدا علیه السّلام
مسئله این است که براساسا برخی ازحادیث، آیا زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام به طور مطلق می تواند جایگزین زیارت امام حسین علیه السّلام شود و یا در شرایط خاصّی ، از چنین فضلیتی برخوردار است ؟ در یک جمله ، آیا برابری زیارت عبدالعظیم علیه السّلام و زیارت امام حسین علیه السّلام مطلق است و یا مقیّد ؟
بی تردید، مقصود امام هادی علیه السّلام در حدیث یاد شده ، این نیست که از فضایل زیارت امام حسین علیه السّلام بکاهد و یا در بیان فضیلت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام مبالغه نماید .
بنابراین ، در پاسخ به سؤالی که مطرح شد ، می توان گفت : برابری فضیلت زیارت عبدالعظیم علیه السّلام و امام حسین علیه السّلام مقیّد است به فضای سیاسی ویژه ای که پیروان اهل بیت «علیهم السّلام» درآن مقطع تاریخی درآن زندگی می کردند، در زمانی که اختناق شدیدی جهان اسلام را فراگرفته بود و جامعه تشیّع در دوران زمامداری افرادی مانند : متوکّل ، مُعتـّز و معتمد عبّاسی ، سخت ترین دوران های تاریخیِ خود را سپری می کرد.
در چنین شرایطی، امام هادی علیه السّلام به منظور پیشگیری از خطرهایی که از طرف حکومت های وقت ، شیعیان را تهدید می کرد، فضیلت زیارت حضرت عبدالعظیم را با زیارت امام حسین علیه السّلام برابر دانسته است . به تعبیری روشن تر، زیارت حضرت عبدالعظیم علیه السّلام برای کسانی که آمادگی خطر پذیری برای زیارت امام حسین علیه السّلام را داشته باشتند، پاداشی معادل زیارت آن حضرت دارد و حرم حضرت عبدالعظیم علیه السّلام شعبه ای از حرم سیّد الشهدا علیه السّلام است . و این خود ، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل بیت «علیهم السّلام» است . و این خود ، فضیلتی بزرگ و حاکی از جایگاه بلند عبدالعظیم در نزد اهل بیت «علیهم السّلام» و عظمت معنوی ایشان است .
رد پای وحشی در تاریخ
بعد از مسلمان شدن هم کارنامه زیبایی از او نمی بینیم به نمونه هایی از اعمال او توجه کنید
وی شدیدا مشروب می خورد و به این عمل معروف و مشهور بود تا آنجا که یکبار حد زده شد و در دیوان مالیات مسلمین نیز به همین علت از حقوقش کسر شد
با اینکه خود از روایان و شاهدان واقعه غدیر خم بود ولی از اطرافیان ابوبکر شد و به او کمک کرد
جعل حدیث در فضیلت خالد بن ولید کرد
جعل حدیث در فضیلت معاویه کرد
در مورد مرگ او نوشته اند غرق فی الخمر یعنی از شدت مشروب خوردن مرد. بد نیست بدانید امام رضا(ع) در روایتی با استدلال به آیه شریفه “مما خطیئاتهم اغرقوا فادخلوا نارا” فرمودند کسی که از شدت مشروب خوری بمیرد بلاشک در جهنم خواهد بود. روایت دیگری نیز از امام صادق(ع) وجود دارد که مشروب خور، عطشان وارد جهنم می شود. جالب اینجاست که در ضمن این حدیث بسیاری از علما وحشی را مثال زده اند
فقط یکبار نقل شده که وی از عمل خود اظهار پشیمانی می کرد آن هم به این خاطر بود که قرار بود به خاطر کشتن حمزه آزاد شود ولی هند به قول خودش وفا نکرد، البته بعدها آزاد شد.
وحشی قاتل که بود
وحشی"قاتل حضرت حمزه(ع) که بود؟
بنا بر نقل مشهور نام وی وحشی بن حرب مکنی به ابو دسمه بوده است او که غلامی حبشی الاصل بود در جنگ احد از طرف هند مامور شد تا یکی از سه نفر را بکشد یا رسول خدا(ص) یا امیرالمؤمنین(ع) یا حمزه بن عبدالمطلب(ع) و در نهایت این مأموریت را با کشتن حضرت حمزه به پایان رسانید.
در مورد وحشی روایتی از امام صادق(ع) وجود دارد که در اصول کافی نقل شده حضرت در آن روایت اصناف مردم را می شمارند در فرازی می فرمایند: عده ای از مردم کسانی هستند که به گناهانشان اعتراف می کنند و بعد از آن هم عمل صالح انجام می دهند و هم گناه که اینان بر حسب عملشان به جهنم یا بهشت خواهند رفت(مصادیق آیه 102 سوره توبه) و وحشی هم از آن دسته است. بنابراین برای فهمیدن اینکه وحشی از کدام دسته است باید در میان تاریخ به دنبال رد پای اعمال او بگردیم.
مسلمان شدن وحشی
مسلمان شدن وحشی مربوط می شود به زمان فتح مکه، بد نیست بدانید بعد از جنگ احد پیامبر اکرم(ص) خون وحشی را هدر اعلام کرده بودند در جریان فتح مکه وحشی دیگر مجالی برای فرار ندید و مسلمان شد البته به چند دلیل اسلام وی ظاهری بوده و از روی اعتقاد اسلام نیاورده است.
1به خاطر اینکه نقل شده در جریان فتح مکه او به طائف فرار کرد ولی به وی خبر دادند که پیامبر(ص) هر کس را که ایمان بیاورد می بخشد برای همین گروهی را به نزد پیامبر(ص) فرستاد هنگامی که از این قصه مطمئن شد اسلام آورد.
2بعد از رسیدن خدمت پیامبر(ص) و اسلام آوردن، رسول خدا(ص) به او فرمودند: غیب وجهک عنی! یعنی دیگر جلوی چشم من نیا و این گونه عملکرد رسول خدا(ص) دلالت بر اسلام بدون اعتقاد وی است، چرا که اگر واقعا مؤمن شده بود آیا معقول بود پیامبر(ص) وی را به خاطر کاری که در جاهلیت کرده طرد کنند؟! آن هم پیامبری که هر عملش طبق دستور خداست و همین خدا دستور داده اسلام آوردن تمام گناهان قبل را می بخشد. بنابراین نتیجه می گیریم پیامبر با اجرا نکردن قتل وحشی از سویی و طرد او از سوی دیگر نشان دادند که وی مؤمن نشده بلکه برای فرار از اعدام اسلام ظاهری آورده است.
3دلیل دیگری که باعث می شود بفهمیم اسلام او ظاهری بوده چانه زنی او به خاطر اعمال اسلام است که ابتدا گروهی را فرستاد که از پیامبر(ص) خواهش کنند اسلام آنان را قبول نماید ولی اعمال اسلام را به آنها تخفیف دهد.
در مورد این خطاب پیامبر(ص) به وحشی، عده ای معتقدند که اسلام آوردن وحشی تظاهر به اسلام بود، برای در امان ماندن از مرگ. از این رو چون به ظاهر اسلام آورد و ایمانش واقعی نبود پیامبر این گونه فرمود. شاید از این رو به وحشی فرمود در جلو چشمانم ظاهر نشو که با هر بار دیدنش به یاد آن جنایت بزرگ افتاده و قلبش جریحه دار می شد. اگر غیر از این بود، دستور به اخراج و تبعید وی می داد، در حالی که چنین نکرد. تفسیر رحمانی تر این سخن آن است که پیامبر خواست با این سخن، وحشی از خجالت و شرمندگی در امان باشد؛ چرا که هر وقت چشمش به چشمان مبارک پیامبر رحمت می افتاد، از جنایتی که در حق آن حضرت مرتکب شد، احساس شرم و خجالت می کرد
شهادت حمزه(ع)
حضرت حمزه(ع) محبوب پیامبر(ص)
بدون شک حضرت حمزه، از محبوب ترین شخصیت هایی است که رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بیشترین محبت و علاقه را به آنان ابراز داشت و پیوسته فضیلت های آنان را برای همگان اعلام کرد. ابوالفرج اصفهانی در روایتی از رسول خدا صلی الله علیه و آله آورده که آن حضرت فرمود: «بهترین مردم، حمزه و جعفر و علی علیه السلام هستند». همچنین جابربن عبداللّه انصاری می گوید: یکی از یاران ما صاحب فرزندی شد. پس خدمت پیامبر خدا صلی الله علیه و آله رسید واز ایشان پرسید چه نامی بر او بگذارد؟ حضرت صلی الله علیه و آله در پاسخ فرمود: «محبوب ترین نام ها را نزد من برای او انتخاب کن؛ نامش را حمزه بگذار» ویژگی های حمزه نام حمزه که به معنای شیر ژیان است، به حق آینه تمام نمای خصلت ها و منش های والای شخصیت حضرت حمزه می باشد. او قامتی افراشته، قدی رسا، اعضایی در حد اعلای تناسب و اندامی چهارشانه داشت. ابن سعد درباره او می نویسد: «او مردی میان قامت بود؛ نه بسیار بلند قد و نه کوتاه» حمزه در میان جوانان قریش در دلاوری و ارجمندی بی نظیر و در راست قامتی، آزادمنشی و ظلم ستیزی سرآمد همگان بود. حمزه در عین زیبایی اندام در درون سینه اش قلبی تپنده از شهامت و سلحشوری داشت حمایت های دیرینه از پیامبر صلی الله علیه و آله حضرت حمزه پیش از آنکه به دین اسلام بگراید، همواره پشتیبان رسول گرامی اسلام صلی الله علیه و آله بود. او در برابر مخالفان و بدخواهان اسلام و پیامبر صلی الله علیه و آله قاطعانه می ایستاد و مانع اذیت و آزارهای آنان می شد. نقل شده است ابولهب برادر حمزه، یکی از دشمنان سرسخت رسول خدا صلی الله علیه و آله به شمار می رفت که لحظه ای در اظهار دشمنی با اسلام و پیامبر فروگذار نمی کرد و پیوسته به آزار و اذیت رسول خدا می پرداخت تا جایی که خداوند سوره ای در نکوهش او و همسرش «ام جمیل» نازل فرمود. ابولهب در همسایگی رسول خدا صلی الله علیه و آله می زیست و پیوسته زباله ها و اشیای گندیده را کنار خانه پیامبر صلی الله علیه و آله می ریخت و بااین رفتار زشت، آن حضرت را می آزرد. روزی حمزه او را در آن حال دید. پس به طرفش رفت و زباله ها را از دستش گرفت و بر سر خود او ریخت و با این عمل، هم بستگی خویش را با رسول خدا صلی الله علیه و آله نشان داد.
بدون شرح...
دور از گناه
تلنگر..
تلنگر..
کلام عمیق
زندگی نامه علما
داستانهای علما: فقر شدید ملامحمدصالح مازندرانی در زمان تحصیل و عاقبت کار او
مرحوم ملا محمد صالح مازندرانی چندان فقیر و تهی دست بود که از شدت کهنگی لباس خجالت می کشید که در مجلس درس شرکت کند. به این دلیل در بیرون مدرسه می نشست و بدرس استاد گوش می داد و آنچه تحقیق می کرد بر برگ چنار می نوشت. طلاب گمان می کردند که او برای گدائی آمده که چیزی بگیرد
تا آنکه در یکی از ایام مساله ای براستاد که ملا محمد تقی مجلسی بود مشکل شد، حل آن رابه روز دیگر حواله کرد روز دیگر هم آن مشکل حل نشد به روز سوم حواله شد در این اثناء، یکی از شاگردان گذرش به مدرسه افتاد دید که ملا صالح عبا را بسر خود پیچیده و برگ درخت چنار زیادی مسوده کرده و در پیش روی ریخته این شخص بر او وارد شد
ملا محمد صالح برای اینکه زیر جامه نداشت برای او تواضع نکرد
پس آن شخص دو سه برگ چنار را برداشته دید در آنها حل مساله معضله نوشته شده است. روز سوم به مجلس درس رفته مساله مطرح شد ولی کسی نتوانست حل کند پس آن شاگرد شروع کرد به بیان کردن حل مساله
ملا محمد تقی تعجب کرد و با اصرار گفت: این جواب از تو نیست و از کسی دیگر یاد گرفته ای؟
آخر الامر آن طلبه قضیه ملا صالح را نقل کرد آخوند چون از کیفیت حال ملامحمد صالح آگاه شد و دید در بیرون مدرسه نشسته، فوری لباسی برای او حاضر ساخته و او را به داخل مدرس خواست و تحقیق این اشکال را شفاهاً از او شنید. پس آخوند برای او مقرری و ماهانه تعیین کرد. (قصص العلماء،445)
مهدی شناسی درقرآن
عياشى بسند خود از حضرت باقر عليه السّلام در آيه أَمْ كُنْتُمْ شُهَداءَ روايت نموده كه آن حضرت فرمود اين آيه در حق امام زمان عليه السّلام جاريست و از حضرت صادق عليه السّلام روايت كرده در آيه وَ قالُوا كُونُوا هُوداً أَوْ نَصارى تَهْتَدُوا كه آن حضرت فرمود مراد از حنفيه مذهب اسلام است.
گردآورنده:طیبه فدوی
منبع اصلی:
تفسیر جامع ، ص265(نرم افزار جامع التفاسیر)
در محضر نهج البلاغه
ادامه مباحث تربیت دینی کودک بخش دوم
پاسخ برخی والدین شکایت می کنند که تا فرزندانشان، کودک هستند، به مسائل دینی توجه دارند؛ اما وقتی سنشان بالاتر می رود، آموزه های دینی و عمل به آن ها در ایشان کمرنگ می شود. برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان باید به این مسائل توجه شود تداوم والدین در مسائل دینی و عبادت ها (نماز به موقع، نماز با کیفیت، روزه، توجه به حلال و حرام، نگاه، سخن و…) عامل مؤثری در تثبیت آموزه های دینی در کودک است بی توجهی مادر به نماز در ایام عذر شرعی و یا بی توجهی پدر و مادر به روزه هنگام مسافرت، مانعی در راه تثبیت آموزه ها است؛ زیرا کودک قدرت تجزیه و تحلیل این گونه مسائل را ندارد و ممکن است بر بی توجهی و بی قیدی پدر و مادر حمل کند اگر کودک در سنی است که می توان او را توجیه و مسأله را برایش تبیین کرد، اشکالی ندارد؛ اما در غیر این صورت، باید به این نکته توجه داشت تهیه ی امکانات امکانات جذاب چون سجاده ای زیبا، تسبیح، عطر، چادر و مقنعه (برای دختران)، قبله نما (برای پسران) و… و امکان وضوی راحت با آب گرم در زمستان در دستشویی تمیز، با نور کافی و بدون وسایل اضافی، عامل مؤثری در تثبیت آموزه های دینی است تمرین امروزه، تمرین در حرفه، فن، صنعت، هنر، ورزش و… جایگاه بسیار مهمی دارد و عبادت و ارزشهای دینی هم از این مقوله مستثنا نیستند قرار دادن دختر کوچک برای نماز کنار مادر (گر چه به شکل تقلید)، بیدار کردن کودک در سحر ماه مبارک رمضان (گرچه روزه نگیرد یا ساعاتی از روز را روزه بگیرد)، کمک به ناتوانان و نابینایان در عبور از خیابان با مشارکت فرزند، اعطای صدقات و کمکهای مالی به نیازمندان از طریق و با دست کودکان و… نمونه هایی از راه های تمرین ارزشهای دینی استحضور در محافل مذهبی حضور در محافل مذهبی در ماه مبارک رمضان، ایام محرم و صفر، دعای کمیل، دعای ندبه و… سبب تثبیت آموزه های دینی می شود . ارتباط با خانواده های مذهبیامام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر نخعی می فرماید: ای مالک! با خانواده های خوب، شریف، با سابقه های درخشان، جنگ آوران و بخشندگان رابطه داشته باش. [13] ارتباط با خانواده های خوب و متدین سبب تأثیرپذیری کودک از همسالان می شود الگودهی مناسب الگوهای خوب و با دیانت می توانند سبب تثبیت آموزه های دینی در کودکان شوند؛ پس والدین باید از همان دوران کودکی، زمینه های مناسبی را برای پذیرش الگوهای خوب فراهم سازند. برخورد دو گانه ی والدین با الگوها (اظهار ارادت به الگوهای غربی، مانند هنرپیشگان اکشن و بی توجهی به شخصیت های علمی و فرهنگی و الگوهای معنوی) باعث می شود که کودک احساس کند، الگوهای مناسب، آنان هستند و در آینده هم سراغ ایشان برود تشویق و تحسین تشویق معجزه می کند. اگر فرزند شما، در مسیر عبادت و اعمال مذهبی حرکتی کرد، او را تحسین کنید؛ البته باید توجه داشته باشید که تشویق در مسائل عبادی، حالت مزد و پاداش به خود نگیرد؛ پس بهتر است، تشویقهای شما اعم از مادی و معنوی (بوسیدن، نوازش، توجه، نگاه محبت آمیز و…) باشد و تشویقهای مادی، به صورت نامنظم صورت پذیرد تشویق منظم مادی برای عبادت کودکان، سبب تاجرانه شدن عبادت آنان می شود؛ در حالی که مطلوب، عبادت آزادگان است امام علی (علیه السلام) فرمود: «ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار… و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار».همانا عبادت گروهی که خدا را به امید پاداش پرستیدند، عبادت تاجران است… و گروهی که برای سپاسگزاری پرستیدند، عبادت آزادگان است سؤال 5ـ شیوه ی تداعی معانی در تربیت دینی چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد؟ پاسخ تداعی معانی، یعنی همراه شدن آموزش با یک خاطره که این خاطره می تواند خوشایند یا ناخوشایند باشد. پدری ممکن است هنگام آموزش نماز، آن را با تنبیه بدنی یا داد و فریاد همراه کند. در این صورت، هرگاه نوجوان، تنبیه بدنی شود یا داد و فریاد بشنود، نماز در ذهنش تداعی خواهد شد و هرگاه کسی از نماز بگوید، تنبیه بدنی را به یاد خواهد آورد؛ بدین سبب خواهد کوشید هرگز به نماز نیندیشد پدری دیگر، هنگام هدیه دادن یا خاطره های خوش دیگر، فرزندش را به نماز می خواند. از این پس، هرگاه نوجوان به نماز بیندیشد، خاطره های خوش او تداعی می شود و هرگاه خاطره های خوشی برایش پیش آید، نماز را به یاد می آورد؛ پس ناخودآگاه از شنیدن واژه ی نماز لذت می برد و به سوی نماز کشیده خواهد شد توصیه می شود آموزش ارزشهای دینی را با خاطره های خوش همراه کنید. اولیای محترم مدارس نیز به خوبی می توانند از شیوها ی تداعی ـ معانی استفاده کنند. زمانی که در حضور تعداد بسیاری دانش آموز، به دانش آموزی درسخوان جایزه می دهید، بهترین موقعیت، برای القای درگوشی ارزشها است؛ زیرا او بهترین موقعیت و شیرین ترین خاطره را سپری می کند، و هیچ گونه مقاومتی نخواهد داشت. اردوهای دانش آموزی، بهترین موقعیت است؛ البته بدان شرط که در القای مطالب دینی زیاده روی نشود
داستانی از امام صادق (ع)
علت تلخى گوش و شورى آب چشم
ابن ابى ليلى - كه يكى از دوستان امام جعفر صادق عليه السلام است - حكايت نمايد:
روزى به همراه نعمان كوفى به محضر مبارك آن حضرت وارد شديم ، حضرت به من فرمود: اين شخص كيست ؟
عرض كردم : مردى از اهالى كوفه به نام نعمان مى باشد، كه صاحب راءى و داراى نفوذ كلام است .
حضرت فرمود: آيا همان كسى است كه با راءى و نظريّه خود، چيزها را با يكديگر قياس مى كند؟
عرض كردم : بلى .
پس حضرت به او خطاب نمود و فرمود: اى نعمان ! آيا مى توانى سرت را با ساير اعضاء بدن خود قياس نمائى ؟ نعمان پاسخ داد: خير.
حضرت فرمود: كار خوبى نمى كنى ، و سپس افزود: آيا مى شناسى كلمه اى را كه اوّلش كفر و آخرش ايمان باشد؟ جواب گفت : خير.
امام عليه السلام پرسيد: آيا نسبت به شورى آب چشم و تلخى مايع چسبناك گوش و رطوبت حلقوم و بى مزّه بودن آب دهان شناختى دارى ؟
اظهار داشت : خير.
ابن ابى ليلى مى گويد: من به حضور آن حضرت عرضه داشتم : فدايت شوم ، شما خود، پاسخ آن ها را براى ما بيان فرما تا بهره مند گرديم .
بنابراين حضرت صادق عليه السلام در جواب فرمود: همانا خداوند متعال چشم انسان را از پيه و چربى آفريده است ؛ و چنانچه آن مايع شور مزّه ، در آن نمى بود پيه ها زود فاسد مى شد.
و همچنين خاصيّت ديگر آن ، اين است كه اگر چيزى در چشم برود به وسيله شورى آب آن نابود مى شود و آسيبى به چشم نمى رسد؛ و خداوند در گوش ، تلخى قرار داد تا آن كه مانع از ورود حشرات و خزندگان به مغز سر انسان باشد.
و بى مزّه بودن آب دهان ، موجب فهميدن مزّه اشياء خواهد بود؛ و نيز به وسيله رطوبت حلق به آسانى اخلاط سر و سينه خارج مى گردد.
و امّا آن كلمه اى كه اوّلش كفر و آخرش ايمان مى باشد: جمله ((لا إ له إ لاّ اللّه )) است ، كه اوّل آن ((لا اله )) يعنى ؛ هيچ خدائى و خالقى وجود ندارد و آخرش ((الاّ اللّه )) است ، يعنى ؛ مگر خداى يكتا و بى همتا
مهدی شناسی درقرآن
الَّذِينَ يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ وَ يُقِيمُونَ الصَّلاةَ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ
(متّقين) كسانى هستند كه به غيب ايمان دارند و نماز را به پاى مىدارند و از آنچه به آنان روزى دادهايم، انفاق مىكنند.
نكته ها:
قرآن، هستى را به دو بخش تقسيم مىكند: عالم غيب و عالم شهود. متّقين به كلّ هستى ايمان دارند، ولى ديگران تنها آنچه را قبول مىكنند كه برايشان محسوس باشد. حتّى توقّع دارند كه خدا را با چشم ببينند و چون نمىبينند، نمىخواهند به او ايمان آورند. چنان كه برخى به حضرت موسى گفتند: «لَنْ نُؤْمِنَ لَكَ حَتَّى نَرَى اللَّهَ جَهْرَةً» ما هرگز به تو ايمان نمىآوريم، مگر آنكه خداوند را آشكارا مشاهده كنيم.
اين افراد دربارهى قيامت نيز مىگويند: «ما هِيَ إِلَّا حَياتُنَا الدُّنْيا نَمُوتُ وَ نَحْيا وَ ما يُهْلِكُنا إِلَّا الدَّهْرُ»
جز اين دنيا كه ما در آن زندگى مىكنيم، دنياى ديگرى نيست، مىميريم و زنده مىشويم و اين روزگار است كه ما را از بين مىبرد.
چنين افرادى هنوز از مدار حيوانات نگذشتهاند و راه شناخت را منحصر به محسوسات مىدانند و مىخواهند همه چيز را از طريق حواسّ درك كنند.
متّقين نسبت به جهان غيب ايمان دارند، كه برتر از علم و فراتر از آن است. در درونِ ايمان، عشق، علاقه، تعظيم، تقديس و ارتباط نهفته است، ولى در علم، اين مسائل نيست.
پيام ها:
1- ايمان، از عمل جدا نيست. در كنار ايمان به غيب، وظايف و تكاليف عملى مؤمن بازگو شده است. «يُؤْمِنُونَ» ( «يُقِيمُونَ») «يُنْفِقُونَ»
2- اساسىترين اصل در جهانبينى الهى آن است كه هستى، منحصر به محسوسات نيست. «يُؤْمِنُونَ بِالْغَيْبِ»
3- بعد از اصل ايمان، مهمترين اصل عملى، اقامهى نماز و انفاق است. «يُؤْمِنُونَ» ( «يُقِيمُونَ») ( «يُنْفِقُونَ» ) در جامعهى الهى كه حركت و سير الى اللَّه دارد، اضطرابها و ناهنجارىهاى روحى و روانى و كمبودهاى معنوى، با نماز تقويت و درمان مىيابد و خلأهاى اقتصادى و نابسامانىهاى ناشى از آن، با انفاق پر و مرتفع مىگردد.)
4- برگزارى نماز، بايد دائمى باشد نه موسمى و مقطعى. «يُقِيمُونَ الصَّلاةَ»
5- در انفاق نيز بايد ميانهرو باشيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
6- از هر چه خداوند عطا كرده (علم، آبرو، ثروت، هنر و) به ديگران انفاق كنيم.
«مِمَّا رَزَقْناهُمْ يُنْفِقُونَ» امام صادق عليه السلام مىفرمايد:
از آنچه به آنان تعليم داده ايم در جامعه نشر مىدهند.
7- انفاق بايد از مال حلال باشد، چون خداوند رزق هر كس را از حلال مقدّر مىكند. «رَزَقْناهُمْ»
8- با انفاق كردن مغرور نشويم. اگر باور كنيم كه همه نعمتها از خداست، بهتر مىتوانيم قسمتى از آن را انفاق كنيم. «مِمَّا رَزَقْناهُمْ»
پی نوشت:
(1). غيب به خداوند متعال، فرشتگان، معاد و حضرت مهدى عليه السلام اطلاق شده است.
(2). بقره، 55.
(3). جاثيه، 24.
(4). «يُقِيمُونَ» فعل مضارع است و فعل مضارع دلالت بر استمرار و دوام دارد.
(5). «ممّا»، (مِن ما) است و يكى از معانى «مِن» بعض است. يعنى بعضى از آنچه روزى كردهايم نه همه را انفاق مىكنند.
(6). در اينگونه موارد كلمه «ما» در ادبيات عرب به معناى هر چيز است.
منبع اصلی:
تفسير نور، ج1، ص- 44 46 (نرم افزار جامع التفاسیر)
داستانهایی از علما
سبک زندگی
تربیت دینی کودک بخش اول
نوشته زیر برگرفته از کتاب «نسیم مهر» (متن پیاده شده برنامه پرسش و پاسخ رادیویی استاد حسین دهنوی) می باشد
سؤال 1ـ تربیت دینی کودکان چه لزومی دارد؟ پاسخ: اگر کودک ما تربیت دینی یابد، برکاتش به خود او و دیگران خواهد رسید. کودکی که با خدا آشنا است، هیچگاه احساس پوچی نمی کند و در جای جای زندگی اش تکیه گاه محکمی خواهد داشت و با همین تکیه گاه، در برابر مشکلات استقامت می کند. زمانی که برادران حضرت یوسف (علیه السلام) او را در چاه انداختند، یوسف 9 ساله بود وقتی کاروان از کنار چاه گذشت و یکی از کاروانیان یوسف را دید، صدایش را بلند کرد و گفت: کاروانیان بایستید! بیایید و به این کودک غریب و تنها کمک کنید. وقتی یوسف، این تربیت شده ی دینی، سخن او را شنید، گفت: انسانی که با خدا است، هیچگاه غریب و تنها نیست. برکت تربیت دینی کودک، به والدین نیز می رسد. کودک تربیت شده ی دینی، با والدین خود خوب رفتار می کند؛ زیرا با قرآن آشنا است و قرآن می فرماید: «و لا تقل لهما افّ». به پدر و مادر اف نگو. او با روایات معصومان آشنا می شود که می فرمایند: «برّ الوالدین واجب و ان کانا مشرکین». نیکی به پدر و مادر واجب است؛ حتی اگر مشرک باشند تربیت یافته ی دینی، سخنانی زیبا و پر محتوا بر زبان جاری می سازد و سبب افتخار پدر و مادر و نزدیکان می شود. سید جمال الدین 10 ساله بود که با پدرش سید صفدر به تهران مسافرت کرد و در منزل مرحوم آقا سید صادق سنگلجی، مجتهد معروف تهران سکنا گزید. آقا سید صادق، رو به سید جمال 10 ساله کرد و فرمود: خوب، سید جمال کوچک! شما هم چیزی بگویید. سید گفت: چیزی قابل عرض ندارم. آقا فرمود: خوب چیزی قابل طول بگویید. سید بی درنگ گفت: چیزی که قابل طول است، عمر شما است. تربیت دینی کودکان، در آخرت والدین هم اثر می گذارد. امام صادق (علیه السلام) از رسول گرامی اسلام نقل می کند که حضرت فرمود: «روزی حضرت عیسی (علیه السلام) از قبرستانی می گذشت و دید مرده ای را عذاب می کنند. سال بعد از همان قبرستان گذشت و متوجه شد که عذاب آن مرده برداشته شده است. از خداوند پرسید: قضیه چیست؟ خداوند فرمود: فرزندی دارد که جاده ای را ترمیم کرد و یتیمی را پناه داد؛ بدین سبب، عذاب او را برداشتم». نمونه ای دیگر از برکات تربیت دینی کودک برای آخرت پدر و مادر: روزی رسول اکرم (صلی الله علیه وآله) از قبرستان بقیع می گذشت و به یاران فرمود: بشتابید! در برگشت، یاران خواستند با سرعت بگذرند، حضرت فرمود: آرام بروید. در رفت، مرده ای را عذاب می کردند و در بازگشت، عذاب از او برداشته شد؛ چرا که فرزندی دارد و در همین فرصت نزد معلم رفت و «بسم الله الرحمن الرحیم» را آموخت و خداوند به همین جهت، عذاب را از پدر او برداشت. سؤال 2ـ بهترین سن برای آموزشهای دینی چه زمانی است؟ پاسخ: بهترین زمان برای این امر، دوران نونهالی است؛ چرا که فطرت خداجویی نونهالان دست نخورده است و این، کار مربی را بسیار ساده می کند. حضرت علی (علیه السلام) خطاب به فرزند بزرگوارش می فرماید: «و اجمعت علیه من ادبک… و انت مقبل العمر… ذو نیة سلیمة و نفس صافیة».و بر ادب آموختن تو همت گماشتم در حالی که کودک و دارای نیتی سالم و نفسی پاک بودی. در جای دیگری می فرماید: «فبادرتک بالادب قبل ان یقسو قلبک و یشتغل لُبّک». من به تربیت تو پرداختم پیش از آن که دلت سخت، و فکرت مشغول شود. قلب کودک، چونان زمین خالی است که هر بذری را در آن بریزید، رشد خواهد کرد: «قلب الحدث کالارض الخالیة ما القی فیها من شیء قبلته». مطلبی که در کودکی به انسان آموخته می شود، گویا بر روی سنگ حک می شود و تا پایان عمر در ذهن او خواهد ماند. معروف است که می گویند: «العلم فی الصغر کالنقش فی الحجر». آموختن در کودکی، به سان نقش بر روی سنگ است. نخستین آموزشها پس از تولد آغاز می شود. اذان و اقامه در گوش راست و چپ نوزاد، نخستین آموزه های دینی (توحید، نبوت، امامت و…) را به کودک القا می کند؛ البته این آموزش مستقیم نیست؛ اما در ضمیر ناخودآگاه او تأثیر خواهد داشت روزی، خانمی فرانسوی، تحت عمل جراحی قرار داشت. زمانی که تیغ جراح به عصبی از اعصاب مغز او رسید، در حالت بی سؤال 3- آیا استفاده از زمان و مکان خاص در تقویت روحیه ی دینی کودکان نقش دارد؟ پاسخ: توجه به موقعیت زمانی و مکانی خاص در تقویت روحیه ی دینی و برای آموزش ارزشها بسیار مهم است. توصیه می کنم برای القای آموزه های دینی، از بهترین زمان و مناسبترین مکان ها استفاده کنید. بهترین زمان، زمان شادابی کودک است. هنگام خستگی، خواب آلودگی، و اضطراب کودک، ارزشهای دینی را به او القا نکنید. القای ارزشها در این موقعیت ها، نه تنها تثبیت نمی شود، بلکه ممکن است مقاومت روانی کودک را نیز در پی داشته باشد. نشانه های عدم آمادگی کودک را از آثار چهره، رفتار و بهانه گیری هایش می توان فهمید. باید از زمانی استفاده کرد که دل او آمادگی داشته باشد. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «ان للقلوب شهوة و اقبالا و ادبارا فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها…» . بدانید که دل ها، میل و روی کردن، و پشت کردنی دارند. آن ها را هنگام میل و روی کردنشان به کار گیرید. زمان شادابی کودک، وقتی است که به او هدیه ای می دهید؛ به مسافرت، پارک، دریا، جنگل، کوه، سینما، و برای صرف غذا به رستوران می روید یا منزل، منزل جدید، خودرو و وسایل مورد علاقه ی او را می خرید. در این موقعیت ها کودک بسیار خوشحال است. آموزش ارزشها باید با موقعیت های گوناگون تناسب داشته باشد؛ برای مثال، زمان هدیه دادن، خرید خودرو یا منزل، حضور در رستوران و…، با آموزش شکر خداوند تناسب دارد. زمان حضور در کوه و جنگل و دریا، هنگام آموزش قدرت و عظمت خداوند است. زمان مسافرت، موقعیت خوبی برای دیدار از مکان های مقدس، زیارتگاه ها، مقبره ی بزرگان دینی و علمی، شاعران و اندیشه وران وارسته است که والدین می توانند با ذکر جمله هایی کوتاه، ارزشها را به کودکان خود القا کنند. دلیل استفاده از موقعیت های زمانی و مکانی خوب، این است که کودک بهترین و شیرین ترین لحظات زندگی خود را می گذراند و اگر در آن هنگام، یکی از ارزشهای دینی را به اختصار به او القا کنیم، بدون کمترین مقاومت روانی خواهد پذیرفت. مثال: فرزند شما در درسهایش موفق بوده است و اکنون که کارنامه ی قبولی خود را آورده، او را با جایزه ای مناسب تشویق می کنید. لحظه ای که هدیه را به او می دهید، بهترین لحظات خود را می گذراند و آمادگی دارد که ارزش احترام به پدر و مادر را به او گوشزد کنید. هوشی مطلق، شروع به خواندن سرودی آلمانی کرد. گروه جراحی شگفت زده شدند و شگفتی آنان زمانی فزونی یافت که پس از عمل جراحی فهمیدند آن خانم اصلا زبان آلمانی را فرا نگرفته است. پس از پژوهشهایی در این زمینه، روشن شد که وقتی نوزادی بوده است، سربازان آلمانی به فرانسه حمله کرده و وارد محل سکونت آن نوزاد شده و در آن هنگام، سرود می خوانده اند و آن سرود در ضمیر ناخودآگاه وی نقش بسته است. آموزش مستقیم ارزشهای دینی را از 2 سالگی آغاز می کنیم؛ زیرا حس مذهبی در کودک از این سن آغاز می شود. در ابتدا و به مرور، صلوات بر محمد و آل محمد، لا اله الا الله، تلاوت قرآن و خوبی و بدی، وضو، نماز، محرم و نامحرم و… را به کودک می آموزیم. سؤال 3- آیا استفاده از زمان و مکان خاص در تقویت روحیه ی دینی کودکان نقش دارد؟ پاسخ: توجه به موقعیت زمانی و مکانی خاص در تقویت روحیه ی دینی و برای آموزش ارزشها بسیار مهم است. توصیه می کنم برای القای آموزه های دینی، از بهترین زمان و مناسبترین مکان ها استفاده کنید. بهترین زمان، زمان شادابی کودک است. هنگام خستگی، خواب آلودگی، و اضطراب کودک، ارزشهای دینی را به او القا نکنید. القای ارزشها در این موقعیت ها، نه تنها تثبیت نمی شود، بلکه ممکن است مقاومت روانی کودک را نیز در پی داشته باشد. نشانه های عدم آمادگی کودک را از آثار چهره، رفتار و بهانه گیری هایش می توان فهمید. باید از زمانی استفاده کرد که دل او آمادگی داشته باشد. امام علی (علیه السلام) می فرماید: «ان للقلوب شهوة و اقبالا و ادبارا فأتوها من قبل شهوتها و اقبالها…» . بدانید که دل ها، میل و روی کردن، و پشت کردنی دارند. آن ها را هنگام میل و روی کردنشان به کار گیرید. زمان شادابی کودک، وقتی است که به او هدیه ای می دهید؛ به مسافرت، پارک، دریا، جنگل، کوه، سینما، و برای صرف غذا به رستوران می روید یا منزل، منزل جدید، خودرو و وسایل مورد علاقه ی او را می خرید. در این موقعیت ها کودک بسیار خوشحال است. آموزش ارزشها باید با موقعیت های گوناگون تناسب داشته باشد؛ برای مثال، زمان هدیه دادن، خرید خودرو یا منزل، حضور در رستوران و…، با آموزش شکر خداوند تناسب دارد. زمان حضور در کوه و جنگل و دریا، هنگام آموزش قدرت و عظمت خداوند است. زمان مسافرت، موقعیت خوبی برای دیدار از مکان های مقدس، زیارتگاه ها، مقبره ی بزرگان دینی و علمی، شاعران و اندیشه وران وارسته است که والدین می توانند با ذکر جمله هایی کوتاه، ارزشها را به کودکان خود القا کنند. دلیل استفاده از موقعیت های زمانی و مکانی خوب، این است که کودک بهترین و شیرین ترین لحظات زندگی خود را می گذراند و اگر در آن هنگام، یکی از ارزشهای دینی را به اختصار به او القا کنیم، بدون کمترین مقاومت روانی خواهد پذیرفت. مثال: فرزند شما در درسهایش موفق بوده است و اکنون که کارنامه ی قبولی خود را آورده، او را با جایزه ای مناسب تشویق می کنید. لحظه ای که هدیه را به او می دهید، بهترین لحظات خود را می گذراند و آمادگی دارد که ارزش احترام به پدر و مادر را به او گوشزد کنید
منتظر مباحث بعدی ما باشید
اندیشه ای که بهتر از عبادت یک سال است
آقای قدس می گوید:
« روزی آقا می فرمود: یکی از علمای بزرگ نجف اشرف هنگام سحر و وقت نماز شب پسر نوجوانش را که در اطاق آقا خوابیده بود صدا زد و گفت: برخیز و چند رکعت نماز شب بخوان. پسر پاسخ داد: چشم.
آقا مشغول نماز شد و چند رکعت نماز خواند. ولی آقا زاده بر نخاست. مجدداً آقا او را صدا زد که: پسرم، پا شو چند رکعت نماز بخوان. باز پسر گفت: چشم.
آقا مشغول نماز شد ولی دید فرزندش از رختخواب بر نمی خیزد، برای بار سوم او را صدا زد. پسر گفت: حاج آقا، من دارم فکر می کنم، همان فکری که درباره آن در روایت آمده است که: امام صادق علیه السلام می فرماید:
« تفکر ساعة خیر من عباده سنه: یک ساعت تفکر بهتر از یک سال عبادت است. »
آیت الله العظمی بهجت فرمودند: آقا پرخاش کرد و فرمود: … و خود آیت الله بهجت کلمه را بر زبان جاری نکرد، ولی ما همه فهمیدیم که آن بزرگ مرد فرموده بود: پدر سوخته، آن فکری از عبادت یک یا شصت سال بهتر است که انسان را به خواندن نماز شب وادارد، نه اینکه انسان وقت نماز شب دراز بکشد و فکر بکند و به این بهانه از خواندن آن شانه خالی کند.
صحبت کردن با نامحرم
منتظر...
جواب خدا..
احترام به والدین
منبع : چهل حدیث والدین , شریفی، محمود
قال الله تعالی: و قضی ربک الا تعبدوا الا ایاه و بالوالدین احسانا اما یبلغن عندک الکبر احدهما، او کلاهما فلا تقل لهما اف و لا تنهرهما و قل لهما قولا کریما… سوره اسراء: 23.
و خدای تو حکم فرموده که، هیچ کس را جز او نپرستید و به پدر و مادر نیکی کنید اگر هر دو یا یکی از آنها به پیری برسند (که موجب رنج و زحمت باشند) زنهار کلمه ای که رنجیده خاطر شوند مگو و کمترین آزار به آنان مرسان و با ایشان با احترام و بزرگوارانه سخن بگو. و همیشه پر و بال تواضع و تکریم را با کمال مهربانی نزدشان بگستران و بگو: پروردگارا، به پدر و مادرم رحمت و مهربانی فرما، آنگونه که آنان مرا در کوچکی تربیت کردند. پیشگفتارگرچه هستی ما از خداست، لیکن سبب زندگی و وجود ما، پدر و مادر است و ما شاخه ای از وجود این دو عزیزیم و میوه ای از بوستان محبت و تربیت و مهر و عاطفه بی نظیر پدر و مادریم. انسان فراموشکار، وقتی به قدرت و موقعیتی رسید، دوران عجز و کوچکی خویش را از یاد می برد و پدر و مادر و زحمات طاقت فرسای آنان را فراموش می کند، و چه ناسپاسی و کفرانی بدتر از این؟ انسانیت و اخلاق ایجاب می کند که پاسدار این دو گوهر باشیم و در حال حیاتشان از نیکی و احسان و پس از مرگشان از صدقات و یاد نیک غفلت نکنیم. ما امتداد وجودی والدین خودیم و فرزندان ما تداوم وجود مایند، چگونگی برخورد ما با پدر و مادر و احترام و نیکی ما به آنان سبب می شود: که فرزندان ما نیز در نسل آینده، حق شناس و قدردان و نیکوکار به بار آیند. فرزندان ما همانگونه خواهند بود که ما با والدین خویش رفتار می کنیم. باری… ادای حق والدین و انجام سپاس زحمات آنان نیز مانند حق خدا و شکر نعمتهایش از عهده توانائی ما خارج است و تنها باید زبان به عجز بگشائیم و بال تواضع و فروتنی به زیر پای آندو فرشته بگستریم. با اینحال، توجه به مقام پدر و مادر و شناخت قدر و منزلت آنان نزد خداوند، زمینه ادای بخشی از حق بزرگ آنان را فراهم می سازد. روایاتی که در این مجموعه چهل حدیث والدین مطالعه می کنید، ما را با گوشه ای از وظایف خود در برابر والدین آشنا می کند. توفیق الهی یارمان باد که از نیکوکاران به پدر و مادر خویش به حساب آئیم چرا که رضایت خدا در رضایت آنان است. خدایا! ما را قدردان زحمات پدر و مادر بگردان. خدایا! ما را به تربیت نسلی با ایمان و حق شناس و پاکدل و نیکوکار موفق بدار
نامه خداوند عالم...
پس چون مشکلات از بالا و پایین آمدند و چشمهایت از وحشت فرورفتند و تمام وجودت لرزید گفتم کمک هایم در راه است و چشم دوختم ببینم که باورم میکنی اما به من شک داشتی . ( احزاب ۱۰)
تا زمین با آن وسعت بر تو تنگ آمد پس حتی از خودت هم به تنگ آمدی و یقین کردی که هیچ پناهی جز من نداری، پس من به سوی تو بازگشتم تا تو نیز به سوی من بازگردی،که من مهربانترینم در بازگشتن. (توبه ۱۱۸)
ادامه تربیت مذهبی کودک
فرصت های تربیتی کدامند؟
مقاطع تربیت دینی قبل از انعقاد نطفه دوران حمل و بارداری بعد از تولد نوزاد باید توجه داشت که 50% از تربیت انسان قبل از انعقاد نطفه شکل می گیرد 30% تربیت در دوران بارداری شکل می گیرد! و تنها 20% تربیت بعد از تولد نوزاد می باشد! بعد از تولد بیشتر کودکان ادب می شوند، نه تربیت!!! ما با این فکر که فرزندمان را تربیت کرده ایم با امر و نهی های مداوم او را سر گردم ادب کردن می کنیم، نه تربیت!!! مرحله اول که مهمترین مرحله و حساس ترین مراحل تربیتی نیز می باشد مرحله قبل از انعقاد نطفه می باشد. در این مرحله باید انسان مال و سرمایۀ زندگی خود را پاک نماید با دادن خمس و زکاة. خمس و زکاة جهت پاک کردن بندگان است راه دوم و سریعترین راه به فرمودۀ حضرت علی علیه السلام: امساک می باشد که ما به عنوان روزه از آن یاد می کنیم. روزه بهترین عامل برای پاک کردن نطفه است و خداوند روزه را بر بندگانش واجب نموده است. زیرا فلسفه روزه حرام سوزی است توجه: فرزندان رمضانی، تافته های جدا بافته ای در جامعه هستند!!! آنها دارای ضریب هوشی بالای 140 می باشند، خیلی آرام و نرم خو هستند، دارای اختلالات عصبی و اخلاقی نیستند، پرخاشگر نیستند و از جمله افراد با صفای زندگی اجتماعی به شمار می روند خاصیت روزه روزه سلول های باروری ضعیف را تقویت می کند. روزه، مردان بدون فرزند را صاحب فرزند می کند حضرت زکریا علیه السلام را در سن پیری بشارت بر «یحیی علیه السلام» دادند. خداوند دستور داد که ای پیامبر سه روز روزه بگیر و شما را بعد از آن به غلامی بشارت می دهم. غلام: به معنی جوان ورزیده و سالم می باشد. با توجه به کهولت سن پدر و مادر و یا بیماری آنها گاهاً می بینیم که در جامعه فرزندان آنها نیز دارای بیماری های عدیده ای می باشند که اغلب مردم با این ترس از بیماری ها، از فرزند دار شدن واهمه دارند. خداوند با این دستور به پیامبرش، راه درمان و پیشگیری از این مشکل را سه روز، روزه گرفتن توصیه می کند. نطفه مرد را سالم و پاک می کند: با روزه تمام تیرگی و کدورت نطفه از بین می رود و وجود فرزند را سالم و با صفا می کند. روزه باعث کم شدن رطوبت رحم زن می شود: که در نتیجه آن جنس فرزند به سمت پسر شدن میل پیدا می کند هر چه رطوبت رَحِم زن بیشتر باشد، محیط جهت دختر شدن فرزند، مساعدتر است و بالعکس مرحله دوم: دوران حمل و بارداری دوران 270 روزه و دوران تاثیر گذاری مستقیم مسائل خَلقی و خُلقی و روانی بر نوزاد در اسلام 180 دستور تربیتی برای یک زن باردار وجود دارد که نتیجه آن فرزند صالح و سالم خواهد بود مرحله سوم: بعد از تولد نوزاد (که خود شامل سه قسمت می باشد) الف) نوزادی»»»»»»»» که تا 40 روزگی ادامه دارد ب)طفولیت»»»»»»»»»» که تا دو سالگی ادامه دارد ج) کودکی »»»»»»»»»» که شامل کودکی اول که از 2 الی 6 سالگی و کودکی دوم که از 7 الی 11 سالگی می باشد تنها دینی که از لحظه تولد نوزاد برایش برنامه دارد اسلام است پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم به فرزند تازه به دنیا آمده می گفتند «قریب العهد» یعنی کسی که الآن پیش خداوند بوده است لذا اگر مشکل بزرگی در زندگی دارید بچه ها را واسطه قرار دهید و بواسطه آنها از خداوند باری تعالی مدد و یاری بخواهید. برای دعای باران بچه های کوچک را همراه مادران آنها به بیابان ببرید و از مادر جدا کنید تا در اثر گریه آنها خداوند باران رحمت خود را نازل کند منتظر مباحث بعدی ما باشید
تلنگر..
تلنگر..
سخن بزرگان
احترام به والدین
در محضر نهج البلاغه
تلنگر..
نامه خداوند عالم...
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح ۲-۳)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف ۵۹)
پس کجا می روی؟ (تکویر۲۶)
نامه خداوند عالم...
آیا من برنداشتم از دوشت باری که می شکست پشتت؟ (سوره شرح ۲-۳)
غیر از من خدایی که برایت خدایی کرده است ؟ (اعراف ۵۹)
پس کجا می روی؟ (تکویر۲۶)