پوشش
پوشش در ادیان مختلف
براساس جهانبيني اديان الاهي، انسان خليفه خداوند و مركز و محور جهان هستي است. وی عهدهدار رسالت كسب معرفت، تهذيب نفس و اصلاح جامعه است. و حيات او در جهان آخرت نيز استمرار دارد. علاوه بر حفظ كرامت انسان، استعدادهاي معنوي و عقلاني بشر در پرتو رهيافتهاي فطري و هدايتهاي وحياني شكوفا ميشود. حجاب و پوشش از جمله موضوعاتي است كه رعايت آن موجب حفظ كرامت انسان است.
برخي معتقدند پوشش و حجاب، صرفاً نتيجه تعامل فرهنگي بين فرهنگهاست. در نتيجه اديان الاهي در مورد چگونگي حضور زن در برابر نامحرم، قانوني خاص ندارند. از ديدگاه ايشان، آنچه امروز به صورت دستوري شرعي درآمده، مستندي شرعي ندارد. حجاب به معناي «پوشاندن بدن زن در برابر نامحرم» از احكام ضروري دين اسلام است. در ديگر اديان الاهي از جمله آيين زرتشت، يهود و مسيحيت نيز، اين حكم با تفاوتهايي كموبيش وجود دارد. پوشش و عفاف از آن جهت كه امري فطري و براي حيات اجتماعي انسان ضروري است،
در اديان و مذاهب اللهی داراي جايگاه خاصي است. همه اديان آسماني، حجاب و پوشش را بر زن واجب و لازم شمرده اند و جامعه بشري را به سوي آن فراخوانده اند؛ زيرا حيا و لزوم پوشش به طور طبيعي در نهاد زنان به وديعت نهاده شده و احكام و دستورهاي اديان الاهي هماهنگ و همسو با فطرت انساني تشريع شده است. گرچه انتخاب لباس و پوشاك برآيند انديشه و اراده آدمياست، ولي بر بينش و اراده انساني نيز تأثير ميگذارد و ميتواند به عنوان زمينه ساز تعالي يا انحطاط فردي و اجتماعي نقشآفريني كند
در آيين زرتشت، يهود و مسيحيت، حجاب بر زنان امري لازم بوده است. كتابهاي مقدس مذهبي، دستورات و احكام ديني، آداب و مراسم و سيره عملي پيروان اين اديان، بهترين گواه بر اثبات اين مدعاست.
براساس آموزههاي ديني، يك زرتشتي مؤمن، بايد از نگاه ناپاك به زنان دوري جويد و حتي از به كارگيري چنين مرداني خودداري كند. در اندرز «آذر بادمار اسپند» مؤبد موبدان آمده است: «مرد بدچشم (نگاه ناپاك ) را به معاونت خود قبول مكن».1
پوشش وحجاب درآيين يهود: همه مورخان از حجاب سخت زنان يهودی سخن گفتهاند.2 ويل دورانت ميگويد: گفتوگوي علني ميان ذكور و اِناث، حتّي بين زن و شوهر از طرف فقهاي دين ممنوع گرديده بود…..دختران را به مدرسه نميفرستادند و در مورد آنها كسب اندكي علم را به ويژه چيز خطرناكي ميشمردند. با اينهمه تدريس خصوصي براي اِناث مجاز بود.3 نپوشاندن موي سر، خلافي بود كه مرتكب آن را مستوجب طلاق مي ساخت.4 زندگي جنسي آنان، عليرغمِ تعدد زوجات، به طرز شايان توجّه، منزّه از خطايا بود. زنان آنان، دوشيزگاني محجوب، همسراني كوشا، مادراني پُرزا و امين بودند و از آنجاكه زود وصلت ميكردند، فحشا به حدّاقل تخفيف پيدا ميكرد.5
پوشش وحجاب پيش از آيين مسيحيت : در آيين مسيحيت، پوشش اهميت زيادي داشته و زنان معتقد به حضرت مسيح(ع) ميكوشيدند مانند حضرت مریم موي خود را بپوشانند و باحجاب وارد جامعه شوند. نقاشان مسيحي ـ به خصوص نقاشان قديميتر ـ تصوير حضرت مریم را با پوشش و حجاب كامل ميكشيدند. همچنين از گذشته تا زمان حاضر زنان راهبه و قديس، يكي از كاملترين حجابها را انتخاب كردهاند. اين امر نشان ميدهد كه از نظر آنان، داشتن حجاب، به دينداري نزديكتر و در پيشگاه خدا پسنديدهتر است. بنابراين مسيحيت، براي از بين بردن زمينه هرگونه تحريك و تهييج، زنان را به صورت شديدتري به رعايت كامل پوشش و دوري از هرگونه آرايش و تزيين فراخواند. در متون تاريخي، چادر و روبند، براي همگان - حتّي براي خاتونهاي اشراف - ضروري بود. در اعياد نيز، كسي آن را كنار نميگذاشت؛ بلكه با طلا و نقره و پارچه هاي زربافت آن را تزيين مينمودند و حتّي براي تفريح نيز با حجب و حياي كامل در مجالس انس يا گردشهايي دور از چشم نامحرمان، شركت ميجستند.6
نتيجهگيري هدف مقاله صرفاً ارائه مستندات شرعي براي توجه اديان بر مسئله پوشش و حجاب بود تا نشان داده شود، فرهنگ به تنهايي بر اين مهم تأكيد نداشته است؛ بلكه اديان، هماهنگ با فطرت آدمي،گرايش به پوشش و عفاف را به عنوان يك اصل پسنديده مطرح كردند در اديان، صرفاً به حجاب ظاهري تأكيد و بسنده نشده؛ بلكه حجاب باطني به عنوان آراستگي دروني و تلاش در جهت تأديب نفس براي هر مرد و زنِ متدين توصيه شده است. از ديگر مسائلي كه بايد مورد توجه قرار گيرد، مسئله فرهنگپذيري است كه بر تمام شئونات اجتماعي تأثير دارد. حتي نحوه تغذيه، پوشش و نيز چگونگي تفريح و تفرج را نيز تحت تأثير خود قرار داده است. هنگاميكه عملي به عنوان فرهنگ جهاني در جامعه تبليغ شد، آن جامعه بدون توجه به اعتقادات و مصالح خود، تن به فرهنگ به اصطلاح جهان ميدهد؛ در حالي كه اديان در عرصه اصيل خود انسان را به ارزشهاي والاي انساني سوق ميدهند و از چهره زن، مريم، آسيه، خديجه و سرانجام، فاطمه ميسازد.
منبع برگرفته از یاداشت های خودم از دوره گلبرگ عفاف حجاب
واز سایت
http://marefateadyan.nashriyat.ir/node/27 1
پی نوشت:1سالنماى 1372، چاپ انجمن زرتشتيان، ص10.
2عبدالرسول عبدالحسن الغفّار، المرأة المعاصره، ص40.
3 ويل دورانت، تاريخ تمدن، ج 12، ص 66.
4همان، ج12، ص62.
5همان، ص63.
6 .محمدي آشناني، علي، حجاب در اديان الاهي،ص16