تلاقي دو دريا
تلاقی دو دریا «مَرَجَ الْبَحْرَيْنِ يَلْتَقِيانِ * بَيْنَهُما بَرْزَخٌ لا يَبْغِيانِ * فَبِأَيِّ آلاءِ رَبِّكُما تُكَذِّبانِ * يَخْرُجُ مِنْهُمَا اللُّؤْلُؤُ وَ الْمَرْجانُ *» جمعی از مفسّرین مثل «مرحوم فیض رحمه اللَّه» در «صافی» (28) و علّامه حلّی رحمه اللَّه در «کشف الیقین» (29) و ملا فتح الله رحمه اللَّه در «منهج الصّادقین» (30) و علّامه مجلسی رحمه اللَّه در «بحار الانوار» (31) و صاحب «مجمع البیان» در تفسیر خود (32) ، از حضرت صادق علیه السلام روایت می کنند که فرمود: مراد از بحرین در «مَرَجَ الْبَحْرَیْنِ یَلْتَقِیانِ» (33) علی مرتضی و فاطمه زهرا علیهاالسلام است، و مراد از برزخ در «بَیْنَهُما بَرْزَخٌ لا یَبْغِیانِ» (34) پیغمبر خدا صلی اللَّه علیه و آله است، و مراد از لؤلؤ و مرجان در «یَخْرجُ مِنْهُما الّلؤلؤ و الْمَرْجانُ» (35) حسن مجتبی و سیّدالشّهداء علیهماالسلام است. یعنی چون علی علیه السلام که بحر آسمان علم و امامت و خلافت باشد، ملاقات و مباشرت فرمود با بحر زمین عصمت و طهارت، که حضرت صدّیقه باشد قطره هایی که در صلب علی بود در صدف رحم حضرت صدّیقه قرار گیرد و میانه آن دو بزرگوار برزخی است که مراد حضرت رسول بوده، چه آن حضرت میان آن دو بزرگوار برزخ و واسطه بود و در محاکمات رجوع به آن حضرت می نمودند. چنانچه نقل شده که حضرت رسول صلی اللَّه علیه و آله حکم فرمود میانه آن دو بزرگوار که بیرون خانه خدمتش با علی مرتضی باشد و خدمت درون خانه با صدّیقه کبری باشد.( 36) در حدیثی از حضرت امام صادق علیه السلام در تفسیر این آیات کریمه نقل شده: «عَلی وَ فاطِمةُ علیهما السلام بَحْران عَمیقان لایَبْغی اَحَدهُما عَلی صاحِبه، یَخْرُجُ مِنْهُماَ، الّلُؤلُؤ وَ الْمَرْجان، قال: الحَسَنُ وَ الَحُسین علیهما السلام»؛ (37) علی و فاطمه دو دریای ژرف و عمیقند که هیچیک بر دیگری تجاوز نمی کند و از این دو دریای ژرف لؤلؤ و مرجان یعنی حسن و حسین خارج شده اند. آری منظور از بحرین، فاطمه بحر نبوت و علی بحر ولایت، برزخ، رسول خدا است. لؤلؤ امام حسن است و مرجان امام حسین سلام الله علیهم. علامه سبط ابن جوزی می گوید: «ثعلبی در تفسیر خود در تأویل و تفسیر آیه از سفیان ثوری و سعید بن جبیر نقل کرده است: مقصود از دو دریا علی و فاطمه و برزخ پیامبر صلی الله علیه و آله و لؤلؤ و مرجان که از آن دو دریا بیرون می آید، حسن و حسین علیهماالسلام می باشند». (38) علامه خوارزمی از ابن عباس در قول خداوند: «مرج البحرین، قال علی و فاطمة بینهما برزخ لا یبغیان قال: ود لا یتباغضان، یخرج منهما اللؤلؤ و المرجان قال الحسن و الحسین.»؛ (39) «گفته است بحرین علی و فاطمه و برزخ دوستی است که غضب نمی کند و لؤلؤ و مرجان که از آن دو دریا خارج می شود حسن و حسین می باشند». علامه سیوطی می گوید: «ابن مردویه از ابن عباس آورده است: بحرین ملاقات کننده علی و فاطمه علیهما السلام و برزخی که بین آن دو هست و بر دیگری غلبه نمی کنند، پیامبر اسلام حضرت محمد صلی الله علیه و آله و لؤلؤ و مرجان که از آن دو دریا خارج می شوند، حسن و حسین علیهماالسلام می باشند». (40) و خوارزمی نیز همین روایت را از مردویه و از انس بن مالک آورده است. علامه شیخ سلیمان قندوزی می گوید: «ابونعیم و ثعلبی و مالکی با سندهای خودشان آورده اند و سفیان ثوری همه آنها را از ابی سعید خدری و ابن عباس و انس بن مالک روایت کرده است و آنها گفته اند: دو دریای عمیق علی و فاطمه هستند که هیچکدام بر دیگری ظلم و غضب نمی کند، برزخ بین آن دو دریا، رسول خدا صلی الله علیه و آله و لؤلؤ و مرجان که از آن دو دریای عمیق خارج می شوند حسن و حسین می باشند». باز هم قندوزی می گوید: «در مناقب از امام جعفر صادق علیه السلام روایت شده که فرموده است: ابوذر گفته است: همانا این آیه شریفه (دو دریای که با هم ملاقات می کنند و بین آنها برزخی است که بر یکدیگر غضب نمی کنند و از آن دو دریا لؤلؤ و مرجان خارج می شود) در شأن نبی اکرم صلی الله علیه و آله و علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام نازل شده است، آنان را دوست ندارد مگر مؤمن و غضب و دشمن نمی دارد مگر کافر، پس به دوستی آنان دوست باشید و به واسطه دشمنی آنان کافر نشوید در این صورت آتش را ملاقات کرده و داخل می شوید»
(41) (28) تفسیر صافی، ج 5، ص 109. (29) کشف الیقین، ص 400. (30) منهج الصادقین، ج 9، ص 122. (31) بحارالانوار، ج 43، ص 32. (32) مجمع البیان، ج 9، ص 201؛ دلائل الصدق، ج 2، ص 204؛ شواهد التنزیل، ج 2، ص 284، ح 918 و 919؛ مناقب، ج 3، ص 319. (33) الرحمن، آیه 19. (34) الرحمن، آیه 20. (35) الرحمن، آیه 22. (36) قرب الاسناد، ص 58، ح 160؛ بحار الانوار، ج 43، ص 81 ، ح 1؛ عوالم، ج 11، ص 217، ح 2. (37) تفسیر نمونه، ج 23، ص 133 نقل از تفسیر قمی، ج 2، ص 344. (38) تذکره سبط ابن جوزی، ص 245. (39) مقتل خوارزمی، ص 112. (40) الدر المنثور، ج 6، مناقب مرتضوی، ص 70. (41) ینابیع المودة، ص 118.