در محضر امیر المومنین(_ع)
ـ قالَ الاْمامُ علىّ بن أبی طالِب أمیرُ الْمُؤْمِنینَ (عَلَیْهِ السلام) : إغْتَنِمُوا الدُّعاءَ عِنْدَ خَمْسَةِ مَواطِنَ: عِنْدَ قِرائَةِ الْقُرْآنِ، وَ عِنْدَ الاْذانِ، وَ عِنْدَ نُزُولِ الْغَیْثِ، وَ عِنْدَ الْتِقاءِ الصَفَّیْنِ لِلشَّهادَةِ، وَ عِنْدَ دَعْوَةِ الْمَظْلُومِ، فَاِنَّهُ لَیْسَ لَها حِجابٌ دوُنَ الْعَرْشِ.(1)
حضرت امیر المومنین امام علی (علیه السلام) فرمود: پنج موقع را براى دعا و حاجت خواستن غنیمت شمارید:
موقع تلاوت قرآن، موقع اذان، موقع بارش باران، موقع جنگ و جهاد ـ فى سبیل اللّه ـ موقع ناراحتى و آه کشیدن مظلوم. در چنین موقعیت ها مانعى براى استجابت دعا نیست
داستانهای علما: برنامه روزانه مرحوم حاج آقا رضا همدانی
مرحوم آیة الله سید محسن امین صاحب «اعیان الشیعه» که خود چندین سال در محضر مرحوم حاج آقارضاهمدانی تلمذ نموده و از نزدیک احوال او را می دانسته است در شرح حال آن فقیه بزرگ می نویسد
او عالم، فقیه، اصولی، محقق و مدقق و از برترین شاگردان میرزا محمد حسن شیرازی بود شب و روزش را به مطالعه و تألیف و تدریس در فقه و اصول مشغول بود
صبحگاهان از خانه خود که در نزدیکی مسجدی بود که در آن امامت می کرد به مسجد می آمد و بعد از تقریباً نیم ساعت که منتظر رسیدن همه طلاب می شد در حدود یک ساعت از نوشته خودش کتاب«مصباح الفقیه» که روز و شب قبل نوشته بود درس می گفت. سپس به خانه اش می رفت و به نوشتن درس روز بعد می پرداخت تا اینکه ظهر می شد، پس به مسجد می آمد و با حاضران در مسجد نماز را به جماعت می خواند و به خانه باز می گشت و با خواهرزاده و دامادش شیخ علی که در علم و اخلاق و احوال شبیه او بود و برادرزاده اش که با او هم خانه بود و برای تحصیل علم از همدان به نجف آمده بود و فرزندش شیخ محمد غذا میل می کرد و غالباً غذایشان حاضری بود نان بیات عجمی بود که در بازار فروخته می شد با مقداری پنیر و سبزیجات. آنگاه کمی می خوابید و بعد از بیدار شدن مشغول مطالعه و نوشتن درس می شد
در خانه ایشان کنار درب ورودی حجره کوچکی بود که با نردبان به آن وارد می شدند. آن حجره کوچک اطاق مطالعه و تالیف وتصنیف او بود. گاهی اوقات که من محتاج می شدم مساله ای از او بپرسم یا معنی عبارتی را از نوشته هایش سوال کنم بر او وارد می شدم و می دیدم قلم و کاغذ در دستش است و کتاب جواهر و حدائقل و وسائل پیش رویش گشوده است. کاغذ و قلم را بر زمین می گذاشت و متوجه من می شد و من مساله ام را می پرسیدم و او جواب می دادو چون گفتگوی ما تمام می شد دوباره کاغذ و قلم را به دست می گرفت و من فوراً خارج می شدم. او همچنان به مطالعه و نوشتن ادامه می داد تا ساعت یازده بعد از ظهر آنگاه به مسجد می آمد و تا رسیدن وقت مغرب از کتاب خود مصباح الفقیه درس فقه می گفت. به هنگام مغرب نماز را امامت می کرد و بعد از نماز به حرم مطهر مشرف می شد و زیارت می کرد و نماز می خواند و دعا می کرد و گاهی به حجره ای که مدفن مرحوم سیدجوادعاملی(صاحب مفتاح الکرامة) است می رفت و بعد از مدتی توقف به خانه اش می رفت و گاهی هم بعد از زیارت مستقیماً به خانه اش می رفت و به مطالعه مشغول می شد و…. بعد از نماز صبح چنانچه فرصتی برای مطالعه می دید به مطالعه و کتابت مشغول می شد تا طلوع آفتاب، آنگاه به مسجد می آمد و… (اعیان الشیعه،10جلدی،ج7،ص20).
احترام به والدین
ادامه مباحث آسیب شناسی مهدویت
عيين وقت براي ظهور؛ آسیبی جدی در عرصه مهدویت
يکي از آسيبها تعيين وقت براي ظهور است؛ اگر چه گسترش شور و شوق عمومي براي ظهور حضرت حجت عليهالسّلام پديده مبارکي است؛ اما اگر اين پديده به تعيين زمان براي ظهور و اميدوار ساختن مردم به ظهور ايشان در زماني معين منجر شود، جاي تأمل بسيار دارد زيرا بر اساس برخي روايات نقل شده از ائمه عليهمالسّلام هيچ کس جز خداي تبارک و تعالي از زمان ظهور آگاهي ندارد و از اين رو تعيين وقت براي ظهور (توقيت) جايز نيست و حکمت الهي بر اين است که وقت ظهور آن حضرت بر بندگان مخفي بماند، لذا احدي نميتواند زماني براي ظهور تعيين کند.
فضيل بن يسار از امام باقر عليهالسّلام پرسيد:«هَل لفهذا الامر وقتٌ؟ فقال: کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون»؛[12] «آيا براي اين امر وقتي معين است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمودند: آنان که وقتي براي آن تعيين ميکنند، دروغ ميگويند.»
همچنين در روايتي ديگر امام باقر عليهالسّلام خطاب به محمّد بن مسلم فرمودهاند: «يا محمّد، مَن أخبَرَکَ عنّا تَوقيتاً فَلا تَهابنَّ أن تفکَـذفّبـفه، فإنّا لانفوقفّـتف لفأحدف وقتاً»؛[13] «اي محمّد، هر کس براي تو خبري از ما دربارهي تعيين وقت ظهور نقل کرد در تکذيب او درنگ نکن؛ زيرا ما (اهلبيت) براي هيچ کس وقت (ظهور) را تعيين نکردهايم.»
و نيز در توقيعي که از ناحيهي مقدسه صاحبالزمان عليهالسّلام در پاسخ به پرسشهاي اسحاق بن يعقوب صادر شده، چنين ميخوانيم: «و أمّا ظهورف الفرج فإنّـه إلي الله، تعالي ذفکرفهف، وَ کَذَبَ الوقّاتون»؛[14] «و اما آشکار شدن فرج، به ارادهي خداوند است و آنان که (براي ظهور) وقت تعيين ميکنند دروغ ميگويند.»
با اين حال بعضي آگاهانه يا ناآگاهانه براي ظهور وقت تعيين ميکنند که کمترين اثر آن احساس يأس و نااميدي براي کساني است که اين وعدههاي دروغين را باور کردهاند ولي خلاف آن را ديدهاند.
بنابراين منتظران واقعي بايد خود را از دام شيّادان و نيز نادانان حفظ کنند و دربارهي زمان ظهور تنها منتظر ارادهي پروردگار باشند. رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم نيز در مورد زمان ظهور که همانند قيامت، ناگهاني و غيرمنتظره است، فرمودهاند:
«مَثلفهف مَثَلف السّاعَةف الّتي لايفجَلفّيهَا لفوَقتفها إلّا هفوَ ثَقفلَت ففي السَّمَاوَاتف وَ الأَرضف لايَأتفيکفم إفلّا بَغتَةً»؛[15] «ظهور او (قائم عليهالسّلام) مانند قيامت است. تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد، آشکارش ميسازد. فرا رسيدن آن بر آسمانيان و زمينيان پوشيده است و جز به ناگهان بر شما نيايد.»
اين دسته از روايات از يک سو هشداري است به شيعيان که در هر لحظه آمادهي ظهور حجّت حق باشند و از سويي ديگر تذکري به همهي کساني است که در پي تعيين وقت براي ظهورند.
ادامه مباحث آسیب شناسی مهدویت
عيين وقت براي ظهور؛ آسیبی جدی در عرصه مهدویت يکي از آسيبها تعيين وقت براي ظهور است؛ اگر چه گسترش شور و شوق عمومي براي ظهور حضرت حجت عليهالسّلام پديده مبارکي است؛ اما اگر اين پديده به تعيين زمان براي ظهور و اميدوار ساختن مردم به ظهور ايشان در زماني معين منجر شود، جاي تأمل بسيار دارد زيرا بر اساس برخي روايات نقل شده از ائمه عليهمالسّلام هيچ کس جز خداي تبارک و تعالي از زمان ظهور آگاهي ندارد و از اين رو تعيين وقت براي ظهور (توقيت) جايز نيست و حکمت الهي بر اين است که وقت ظهور آن حضرت بر بندگان مخفي بماند، لذا احدي نميتواند زماني براي ظهور تعيين کند. فضيل بن يسار از امام باقر عليهالسّلام پرسيد:«هَل لفهذا الامر وقتٌ؟ فقال: کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون، کَذَبَ الوقّاتون»؛[12] «آيا براي اين امر وقتي معين است؟ آن حضرت سه مرتبه فرمودند: آنان که وقتي براي آن تعيين ميکنند، دروغ ميگويند.» همچنين در روايتي ديگر امام باقر عليهالسّلام خطاب به محمّد بن مسلم فرمودهاند: «يا محمّد، مَن أخبَرَکَ عنّا تَوقيتاً فَلا تَهابنَّ أن تفکَـذفّبـفه، فإنّا لانفوقفّـتف لفأحدف وقتاً»؛[13] «اي محمّد، هر کس براي تو خبري از ما دربارهي تعيين وقت ظهور نقل کرد در تکذيب او درنگ نکن؛ زيرا ما (اهلبيت) براي هيچ کس وقت (ظهور) را تعيين نکردهايم.» و نيز در توقيعي که از ناحيهي مقدسه صاحبالزمان عليهالسّلام در پاسخ به پرسشهاي اسحاق بن يعقوب صادر شده، چنين ميخوانيم: «و أمّا ظهورف الفرج فإنّـه إلي الله، تعالي ذفکرفهف، وَ کَذَبَ الوقّاتون»؛[14] «و اما آشکار شدن فرج، به ارادهي خداوند است و آنان که (براي ظهور) وقت تعيين ميکنند دروغ ميگويند.» با اين حال بعضي آگاهانه يا ناآگاهانه براي ظهور وقت تعيين ميکنند که کمترين اثر آن احساس يأس و نااميدي براي کساني است که اين وعدههاي دروغين را باور کردهاند ولي خلاف آن را ديدهاند. بنابراين منتظران واقعي بايد خود را از دام شيّادان و نيز نادانان حفظ کنند و دربارهي زمان ظهور تنها منتظر ارادهي پروردگار باشند. رسول خدا صلياللهعليهوآلهوسلم نيز در مورد زمان ظهور که همانند قيامت، ناگهاني و غيرمنتظره است، فرمودهاند: «مَثلفهف مَثَلف السّاعَةف الّتي لايفجَلفّيهَا لفوَقتفها إلّا هفوَ ثَقفلَت ففي السَّمَاوَاتف وَ الأَرضف لايَأتفيکفم إفلّا بَغتَةً»؛[15] «ظهور او (قائم عليهالسّلام) مانند قيامت است. تنها خداوند است که چون زمانش فرا رسد، آشکارش ميسازد. فرا رسيدن آن بر آسمانيان و زمينيان پوشيده است و جز به ناگهان بر شما نيايد.» اين دسته از روايات از يک سو هشداري است به شيعيان که در هر لحظه آمادهي ظهور حجّت حق باشند و از سويي ديگر تذکري به همهي کساني است که در پي تعيين وقت براي ظهورند.
تربیت جنسی کودک بخش دوم
ادامه مباحث
سؤال 4ـ برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان، از چه راهکارهایی می توان استفاده کرد؟ پاسخ برخی والدین شکایت می کنند که تا فرزندانشان، کودک هستند، به مسائل دینی توجه دارند؛ اما وقتی سنشان بالاتر می رود، آموزه های دینی و عمل به آن ها در ایشان کمرنگ می شود. برای تثبیت آموزه های دینی در کودکان باید به این مسائل توجه شود تداوم والدین در مسائل دینی و عبادت ها (نماز به موقع، نماز با کیفیت، روزه، توجه به حلال و حرام، نگاه، سخن و…) عامل مؤثری در تثبیت آموزه های دینی در کودک است بی توجهی مادر به نماز در ایام عذر شرعی و یا بی توجهی پدر و مادر به روزه هنگام مسافرت، مانعی در راه تثبیت آموزه ها است؛ زیرا کودک قدرت تجزیه و تحلیل این گونه مسائل را ندارد و ممکن است بر بی توجهی و بی قیدی پدر و مادر حمل کند اگر کودک در سنی است که می توان او را توجیه و مسأله را برایش تبیین کرد، اشکالی ندارد؛ اما در غیر این صورت، باید به این نکته توجه داشت تهیه ی امکانات امکانات جذاب چون سجاده ای زیبا، تسبیح، عطر، چادر و مقنعه (برای دختران)، قبله نما (برای پسران) و… و امکان وضوی راحت با آب گرم در زمستان در دستشویی تمیز، با نور کافی و بدون وسایل اضافی، عامل مؤثری در تثبیت آموزه های دینی است تمرین امروزه، تمرین در حرفه، فن، صنعت، هنر، ورزش و… جایگاه بسیار مهمی دارد و عبادت و ارزشهای دینی هم از این مقوله مستثنا نیستند قرار دادن دختر کوچک برای نماز کنار مادر (گر چه به شکل تقلید)، بیدار کردن کودک در سحر ماه مبارک رمضان (گرچه روزه نگیرد یا ساعاتی از روز را روزه بگیرد)، کمک به ناتوانان و نابینایان در عبور از خیابان با مشارکت فرزند، اعطای صدقات و کمکهای مالی به نیازمندان از طریق و با دست کودکان و… نمونه هایی از راه های تمرین ارزشهای دینی استحضور در محافل مذهبی حضور در محافل مذهبی در ماه مبارک رمضان، ایام محرم و صفر، دعای کمیل، دعای ندبه و… سبب تثبیت آموزه های دینی می شود . ارتباط با خانواده های مذهبیامام علی (علیه السلام) خطاب به مالک اشتر نخعی می فرماید: ای مالک! با خانواده های خوب، شریف، با سابقه های درخشان، جنگ آوران و بخشندگان رابطه داشته باش. [13] ارتباط با خانواده های خوب و متدین سبب تأثیرپذیری کودک از همسالان می شود الگودهی مناسب الگوهای خوب و با دیانت می توانند سبب تثبیت آموزه های دینی در کودکان شوند؛ پس والدین باید از همان دوران کودکی، زمینه های مناسبی را برای پذیرش الگوهای خوب فراهم سازند. برخورد دو گانه ی والدین با الگوها (اظهار ارادت به الگوهای غربی، مانند هنرپیشگان اکشن و بی توجهی به شخصیت های علمی و فرهنگی و الگوهای معنوی) باعث می شود که کودک احساس کند، الگوهای مناسب، آنان هستند و در آینده هم سراغ ایشان برود تشویق و تحسین تشویق معجزه می کند. اگر فرزند شما، در مسیر عبادت و اعمال مذهبی حرکتی کرد، او را تحسین کنید؛ البته باید توجه داشته باشید که تشویق در مسائل عبادی، حالت مزد و پاداش به خود نگیرد؛ پس بهتر است، تشویقهای شما اعم از مادی و معنوی (بوسیدن، نوازش، توجه، نگاه محبت آمیز و…) باشد و تشویقهای مادی، به صورت نامنظم صورت پذیرد تشویق منظم مادی برای عبادت کودکان، سبب تاجرانه شدن عبادت آنان می شود؛ در حالی که مطلوب، عبادت آزادگان است امام علی (علیه السلام) فرمود: «ان قوما عبدوا الله رغبة فتلک عبادة التجار… و ان قوما عبدوا الله شکرا فتلک عبادة الاحرار». [14] همانا عبادت گروهی که خدا را به امید پاداش پرستیدند، عبادت تاجران است… و گروهی که برای سپاسگزاری پرستیدند، عبادت آزادگان است سؤال 5ـ شیوه ی تداعی معانی در تربیت دینی چیست و چگونه می توان از آن استفاده کرد؟ پاسخ تداعی معانی، یعنی همراه شدن آموزش با یک خاطره که این خاطره می تواند خوشایند یا ناخوشایند باشد. پدری ممکن است هنگام آموزش نماز، آن را با تنبیه بدنی یا داد و فریاد همراه کند. در این صورت، هرگاه نوجوان، تنبیه بدنی شود یا داد و فریاد بشنود، نماز در ذهنش تداعی خواهد شد و هرگاه کسی از نماز بگوید، تنبیه بدنی را به یاد خواهد آورد؛ بدین سبب خواهد کوشید هرگز به نماز نیندیشد پدری دیگر، هنگام هدیه دادن یا خاطره های خوش دیگر، فرزندش را به نماز می خواند. از این پس، هرگاه نوجوان به نماز بیندیشد، خاطره های خوش او تداعی می شود و هرگاه خاطره های خوشی برایش پیش آید، نماز را به یاد می آورد؛ پس ناخودآگاه از شنیدن واژه ی نماز لذت می برد و به سوی نماز کشیده خواهد شد توصیه می شود آموزش ارزشهای دینی را با خاطره های خوش همراه کنید. اولیای محترم مدارس نیز به خوبی می توانند از شیوها ی تداعی ـ معانی استفاده کنند. زمانی که در حضور تعداد بسیاری دانش آموز، به دانش آموزی درسخوان جایزه می دهید، بهترین موقعیت، برای القای درگوشی ارزشها است؛ زیرا او بهترین موقعیت و شیرین ترین خاطره را سپری می کند، و هیچ گونه مقاومتی نخواهد داشت. اردوهای دانش آموزی، بهترین موقعیت است؛ البته بدان شرط که در القای مطالب دینی زیاده روی نشود نهج البلاغه، کلمات قصار، 237
آسیب شناسی مهدویت
او کی خواهد آمد؟!
در معارف مهدوي هر گاه مفاهيم و آموزهها، با بدفهمي روبهرو يا به صورت نابهجا القا شود، آسيبهاي چشمگيري آشکار می شود و بايد کجرويها و کجانديشيهايي که تاکنون در اين موضوع صورت گرفته است، بازشناسي شده و ديدگاههاي مهدوي به دور از اختلالهاي مفهومي و مصداقي، بيان شوند.
هر امر مهمي به نسبت اهميتش در معرض خطرها و آسيبهايي است، معارف مهم مهدويت نيز از اين قاعده مستثني نيست و انديشه مهدوي نيز چون هر انديشه و فرهنگي آفتها و آسيبهايي دارد که اگر به آنها توجه نشود و به موقع براي برطرف ساختن آنها اقدام نگردد، آثار منفي و مخربي به دنبال دارد.
آسيب، عاملي است که سبب اختلال، ناهنجاري و آفت در پديدهها ميشود و آسيبشناسي به معناي بازشناسي اختلالهاي مفهومي و مصداقي بحث است. اين اختلالها ممکن است در اثر ناکارآمد بودن و ضعف روشهاي پيامرساني يا محتوايي پيام باشد.
در معارف مهدوي نيز هر گاه مفاهيم و آموزهها، با بدفهمي روبهرو يا به صورت نابهجا القا شود، آسيبهاي چشمگيري آشکار می شود و بايد کجرويها و کجانديشيهايي که تاکنون در اين موضوع صورت گرفته است، بازشناسي شده و ديدگاههاي مهدوي به دور از اختلالهاي مفهومي و مصداقي، بيان شوند.
آسيبهاي فرهنگ مهدويت، مواردي است که غفلت از آنها موجب سستي اعتقاد آدمي به اصل وجود امام عليهالسّلام يا ابعاد مختلف شناخت آن بزرگوار ميشود و گاهي نيز گرايش به افراد يا مجموعههاي منحرف را در پي دارد. از اين رو بايد براي شناختن اين کجرويها و کجانديشيها اقدام جدي شود. به بيان ديگر بايد به پيرايش و تهذيب مفاهيم و مصاديقي که تاکنون وارد اين فرهنگ شده است، پرداخت. در غير اين صورت هر گونه برنامهريزي براي نهادينهسازي اين فرهنگ، بينتيجه است. کساني که بدون توجه به بحث آسيبها وارد عمل ميشوند، همچون باغباني ميمانند که بدون توجه به آفتها، مشغول کشت و کار شود که قطعاً در اين صورت اين کشت و کار ثمرهاي براي او ندارد.
منتظر مباحث بعدی ما باشید..